عکس نوشته و متن در مورد امام زمان عج
نذر کردم تا بیایی
هر چه دارم مال تو
چشم های خسته ی پر انتظارم مال تو
یک دل دوانه دارم
با هزاران آرزو
آرزویم هیچ
قالب بیقرارم مال تو
به تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه
به امید قدمت کون ومکان چشم به راه
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود
عاقبت غربیترین دل نیز عاشق میشود
شرط میبندم زمانى که نه زود است و نه دیر
مهربانى حاکم کل مناطق میشود
فروغ روی یزدان داری ای دوست
صفای باغ رضوان داری ای دوست
تویی یوسف، که در هر کوی و برزن
هزاران پیرکنعان داری ای دوست
عمری در آرزوی وصال تو سوختیم
با یاد آفتاب جمال تو سوختیم
ما را اگر چه چشم تماشا نداده اند
ای غایب از نظر به خیال تو سوختیم
ای شه منتظر از منتظران چهره مپوش
که دگر جان به لب از محنت هجران آمد
همه گویند که مفتاح فرج صبر بود
صبر نتوان که دگر عمر به پایان آمد
بگذار بگویمت دلم غم دارد
یک عالمه اشک و آه و ماتم دارد
عجّل بظهور، عصر آدینه ها
ای یوسف فاطمه تو را کم دارد
ازفکرگناه پاک بودن عشق است
از هجر توسینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیرقدم تو خاک بودن عشق است
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست
شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست
به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را
می نشینم همه شب بر سر راهت ای دوست
تو پناه دو جهانی چه شود این دل ما
دمی آرام بگیرد ،به پناهت ای دوست
یوسف شود، آن کس که خریدار تو باشد
عیسی شود، آن خسته که بیمار تو باشد
ما که خود تشنه دیدار توئیم
همه نادیده خریدار توئیم
نه خریدار گرفتار توئیم
نه گرفتار که بیمار تو ئیم
همه گوییم بیا مهدی جان
بشنو ناله ما مهدی جان
به ذهن شب زده من ظهورکن مهتاب
ز دشت تیره ظلمت عبورکن مهتاب
دلم گرفته، نگارم، ببین که تاریکم
به خاطر دل عاشق، ظهورکن مهتاب