آمادگی دفاعی متوسطه دوم نجف آباد

وبلاگ گروه دفاعی نجف آباد

انسان ها هنگام مرگ چه چیزهایی می بینند؟


هنگام مرگ ، هنگام مرگ انسان
زمانی که انسان می میرد روح او کاملا از بدنش جدا می شود که در این لحظه اتفاقاتی برای او می افتد و در هنگام مرگ با دیدن بعضی چیزها به پایان عمر خود پی می برد.

اتفاقاتی که هنگام مرگ برای انسان رخ می دهد؟

بسیاری از ما درباره لحظه مرگ و جان دادن صحبتهایی را شنیده ایم و فرا رسیدن آن لحظه و اتفاقاتی که قرار است برایمان پیش آید ، خوف و وحشت داریم . در لحظه مرگ برخی از واقعیت ها که در زمان حیات، بر انسان پوشیده است ، بر او آشکار می ‏شود؛ زیرا در آن زمان که آدمی از مرز دنیا می گذرد، فرشته مرگ را می بیند و در آستانه جهان غیب قرار می گیرد. در این بخش از نمناک شما را با اتفاقاتی که لحظه مرگ می افتد آشنا می کنیم.هنگام مرگ

هنگام مرگ

هنگام مرگ

هنگام مرگ چه اتفاقی می افتد؟

آدمی در لحظه جان دادن چه می بیند؟

در لحظه مرگ رابطه انسان با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع می شود؛ نه محتضر می تواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی می گذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند و برخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می ‏شود.

مشهودات اهل ایمان و کفر در لحظه مرگ به اعمال آن ها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند می شوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را می بینند ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده اند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده می کنند.

فرشته ملک الموت

انسان ها در هنگام مرگ بعضی چیزها مثل شیطان و فرشتگان برایش متمثل می شود. محتضر در لحظه ای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ می بیند ، در می یابد که زندگی دنیایش پایان یافته و در این موقع، بسیار نگران و مضطرب می شود و فشار روحی زیادی بر او وارد می شود. انسان نیکوکار فرشتگان قبض روح را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده می کند اما اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیم دهنده و با چهره های ترسناک می بیند.

فرشته ملک الموت

چهره ی ترسناک فرشته ملک الموت برای کافران

فرشتگان ثبت اعمال

هر انسانی پس از مرگ، فرشتگان ثبت اعمال را می بیند و بلافاصله از وضع خود آگاه می شود و می فهمد آیا بهشتی و اهل سعادت است یا جهنمی و اهل عذاب می باشد. یکی دیگر از مشهودات محتضر در اولین مراحل انتقال، فرشتگان مأمور بر رزق و روزی است.

امامان و پیامبران

هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر آنکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) همگی (با بدنی مثالی) نزد او مجسم و حاضر می شوند، به طوری که آنان را می بیند. اگر محتضر از مؤمنان باشد، وقت مشاهده به آنان علاقه پیدا می کند و عشق می ورزد، و اگر از مؤمنان نباشد، هنگام مشاهده ایشان، آنان را دشمن می دارد و به دیدار آنان علاقه ای ندارد.

امامان و پیامبران

دیدن امامان و پیامبران پس از مرگ

بهشت و درجات والای آن

انسان مومن پس از مرگ بهشت و درجات والای آن را می بیند در حالی که به واسطه جدا شدن از زن و زندگی، حسرت و اندوه فراوانی دارد ملک الموت به او بهشت را نشان می دهد و می گوید:اینجا منزل تو است و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجایند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با تو خواهند بود. آیا راضی هستی به جای مال و ملک دنیا، این نعمت ها را دریابی؟ می گوید:به خدا قسم مشتاقم و حاضرم.»

شیطان

در برخی از روایات آمده است که هنگام مرگ شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین انسان حاضر می شوند تا وی را وسوسه کنند و در دینش به شک اندازند و او را به کفر بکشاند اما اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمی تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.

شیطان در هنگام مرگ انسان

وسوسه انسان توسط شیطان در هنگام مرگ 

مال ، اولاد و اموال

مال و اولاد و اعمال فرد از دیگر اموری که برای محتضر به صورت مثالیه خود مجسم می گردد. در فرمایش امام علی آمده است که هنگامی که انسان متوجه مال خود می شود ومی گوید:(ای مال)! به خدا سوگند من بر (جمع) تو حریص و (بر انفاق تو) بخیل بودم (شب و روز خود را برای تحصیل و به دست آوردن تو صرف کردم و چیزی از تو را از خود جدا نمی کردم)، پس چه سود و بهره ای از تو برای من است؟ مال (در جواب) می گوید:کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست).

سپس متوجه فرزندان خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من برای شما پدری مهربان و حامی و نگهدرانده شما بودم، پس (در این حال) چه نفع و فایده ای از شما برای من هست؟ می گویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، می رسانیم و در آن پنهان می سازیم.

متوجه اعمال خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی، پس چه نفع و فایده ای از تو برای من هست؟ می گوید:من قرین و همنشین تو هستم در قبر و روز رستاخیزت، تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم.

هنگام مرگ چگونه است

انسان هنگام جان دادن چه میبیند؟

فراز و نشیب های عمر

عالم برزخ و عالم دنیا با یکدیگر متفاوتند و هر حرکتی در دنیا نیازمند زمان است اما در عالم برزخ چنین نیست. عالم برزخ مانند عالم رویا وخواب است ، زمانی که خواب می بینیم رویاها و صحنه هایی را می بینیم که شاید گاهی روزها وقت لازم دارد تا دیده شود اما وقتی از خواب بیدار می شویم ، می بینیم یک ساعت بیشتر در خواب نبوده ایم .

پس انسان در یک ثانیه می تواند ملک الموت را ببیند و همچنین می تواند تمام فراز و نشیب های 70 سال عمرش را آن لحظه ببیند .محتضر از فرازهای روحانی و نورانیش شدیداً غرق لذت توصیف نشدنی می شود و از فرازهای ظلمانی و تاریکش شدیداً ناراحت می شوداما این لذت و ناراحتی ممکن است یک ثانیه یا کمتر از یک ثانیه باشد.

عالم برزخ

دیدن فراز و نشیب های عمر در یک ثانیه

شرایط کسی که سکته می کند

بین کسانی که یک لحظه سکته می کنند و می میرند و کسانی که مدتی در حالت احتضار و جان کندن هستند فرقی نمی کند. از نظر شرعی انسان زمانی می میرد که روح از بدنش کاملاً جدا شده باشد یعنی متخصص بگوید مرده. بنابراین کسی که سکته کرده اگر احتمال می دهید که نمرده او را نگه دارید دفن نکنید تا یقین کنید که مرده است .مرگ زمانی اتفاق می افتد که روح انسان توسط فرشتگان الهی قبض شده و دیگر برگشت هم ندارد.

۰۸ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

فاطمیه امسال

ایام فاطمیه امسال ، شروع ایام فاطمیه امسال
ایام فاطمیه امسال از چه تاریخی شروع و چه تاریخی تمام می شود؟ تاریخ دقیق شهادت حضرت فاطمه (س) را با توجه به روایات مختلف بیان می کنند اما تاریخ دقیق آن با تاریخ رحلت پیامبر (ص) مشخص می شود.
تاریخ انتشار : 30 دی 1397

ایام فاطمیه امسال

ایام فاطمیه امسال دهه اول و دوم در بهمن ماه و اسفند ماه قرار دارد.ایام فاطمیه

ایام فاطمیه سال 97 چه روزهایی است؟

روز یکشنبه 30 دی 1397  = شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام ا… علیها (به روایتی)

[ 13 جمادی الاول 1440 هجری قمری و 20 ژانویه 2019 میلادی ]

روز شنبه 20 بهمن 1397  = شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام ا… علیها

[ 3 جمادی الثانی 1440 هجری قمری و 9 فوریه 2019 میلادی ]

تاریخ شروع ایام فاطمیه و تاریخ پایان ایام فاطمیه بدین ترتیب می باشد :

از 30 دی 1397 تا 20 بهمن 1397 مجموعاً 20 روز (به کل این زمان ایام فاطمیه می گویند).

لازم به ذکر است ایام فاطمیه امسال به طور کامل، در سال 1397 بوده و هیچ روزی از آن در سال 1398 یا نوروز 98 نمی باشد.

Fatemiyeh in 2018 will start on Sunday , the 20th of January and will continue for 20 days

 درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) روایات مختلف و متضاد است. از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر (ص).
میان علمای شیعه، دو تاریخ مشهور و مقبول است:یکی هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر (ص) و دیگری نود و پنج روز.
با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخة سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل ، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می خوانند.
اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می خوانند.
 
ایام فاطمیه امسال ، شروع ایام فاطمیه امسال
ایام فاطمیه امسال از چه تاریخی شروع و چه تاریخی تمام می شود؟ تاریخ دقیق شهادت حضرت فاطمه (س) را با توجه به روایات مختلف بیان می کنند اما تاریخ دقیق آن با تاریخ رحلت پیامبر (ص) مشخص می شود.
تاریخ انتشار : 30 دی 1397

ایام فاطمیه امسال

ایام فاطمیه امسال دهه اول و دوم در بهمن ماه و اسفند ماه قرار دارد.ایام فاطمیه

ایام فاطمیه

ایام فاطمیه سال 97 چه روزهایی است؟

روز یکشنبه 30 دی 1397  = شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام ا… علیها (به روایتی)

[ 13 جمادی الاول 1440 هجری قمری و 20 ژانویه 2019 میلادی ]

روز شنبه 20 بهمن 1397  = شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام ا… علیها

[ 3 جمادی الثانی 1440 هجری قمری و 9 فوریه 2019 میلادی ]

تاریخ شروع ایام فاطمیه و تاریخ پایان ایام فاطمیه بدین ترتیب می باشد :

از 30 دی 1397 تا 20 بهمن 1397 مجموعاً 20 روز (به کل این زمان ایام فاطمیه می گویند).

لازم به ذکر است ایام فاطمیه امسال به طور کامل، در سال 1397 بوده و هیچ روزی از آن در سال 1398 یا نوروز 98 نمی باشد.

Fatemiyeh in 2018 will start on Sunday , the 20th of January and will continue for 20 days

 درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) روایات مختلف و متضاد است. از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر (ص).
میان علمای شیعه، دو تاریخ مشهور و مقبول است:یکی هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر (ص) و دیگری نود و پنج روز.
با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخة سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل ، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می خوانند.
اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می خوانند.
 
تاریخ دقیق ایام فاطمیه
 
ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. بنابراین فاطمیه اول از 13 تا 15جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد. ظاهراً علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)،29روز بوده باشند،حال آنکه درصورت کامل بودن ماههای قبل،روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.
ولی در عرف به دهه دوم جمادی الاول از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95روز،شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است،دهه فاطمیه دوم گفته می شود.
۰۸ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

تعطیلی های بهمن ماه

تعطیلی های بهمن ماه 97

  • 20 بهمن - شهادت حضرت فاطمة زهرا سلام الله علیها (11 هـ ق) [ ٣ جمادی الثانیه ]
  • 22 بهمن - پیروزی انقلاب اسلامی  (1357 هـ.ش)

مناسبت های بهمن ماه 97

  • 1 بهمن - زادروز فردوسی
  • 2 بهمن - بهمن روز، جشن بهمنگان
  • 5 بهمن - جشن نوسره
  • 10 بهمن - جشن سده
  • 12 بهمن - بازگشت امام خمینی به ایران(1357)
  • 12 بهمن - آغاز دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی
  • 12 بهمن - روز جهانی حجاب (روز همبستگی با بانوان محجّبه) [ 1 February ]
  • 15 بهمن - جشن میانه زمستان
  • 18 بهمن - روز ملی فناوری فضایی
  • 19 بهمن - روز نیروی هوایی
  • 22 بهمن - حمله به سفارت روسیه و قتل گریبایدوف سفیر روسیه تزاری در ایران
۰۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)97

شهادت حضرت فاطمه الزهرا ، شهادت
ایام فاطمیه زمان مناسبی است برای اینکه اطلاعات جامعی را درباره چگونگی شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) بدست آوردید.

علت شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س)

چگونگی شهادت حضرت فاطمه و ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی (ع) از سوالات بسیار مهمی است که در اذهان بسیاری از افراد نقش بسته است،آیا چنان که شیعیان می‏گویند به ساحت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او و فرزندش گردید یا خیر؟شهادت حضرت فاطمه

شهادت حضرت فاطمه

نحوه شهادت حضرت فاطمه الزهرا از دیدگاه اهل سنت

برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نموده ‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏ گوید:«جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا (س) نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.»

البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏ اند؛

شهادت حضرت فاطمه الزهرا

رویداد های تلخ، شرایط سخت بیماری و دوری از پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا (س) را دشوارتر می کرد، اما حضرت فاطمه (س) با اینکه روز به روز پیکرش آب می‏ شد، هیچ شِکوه ای از بیماری نداشت.

در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانه اش، حضرت زهرا (س) به گونه ای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمه های سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا (س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.

شهادت حضرت فاطمه الزهرا

حضرت امام حسن مجتبی (ع) در یک مجلس مناظره در حضور معاویه خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود:«انت الذی ضربت فاطمة بنت رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و آله حتی ادمیتها و القت ما فی بطنها...؛ تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اینکه او بچه ‏اش را سقط کرد...»

حضرت امام صادق (ع) با تصریح بیشتر در مورد علت بیماری و شهادت فاطمه (س) می‏ فرمایند:«و کان سبب وفاتها ان قنفذا مولی الرجل لکزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلک مرضا شدیدا؛ سبب شهادت فاطمه (س) این بود که قنفذ (غلام خلیفه دوم) با غلاف شمشیر او را زده و بچه ‏اش را کشت و مادرم از این جهت به بستر بیماری افتاد.»

حضرت فاطمه (س)، به ام ‏سلمه فرمود:برایم آبی آماده کن تا بدان غسل کنم، ام‏ سلمه آب را آورد و او غسل کرد و جامه پاکی پوشید، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند،به طرف راستش رو به قبله خوابید و دست راستش را زیر صورتش گذاشت.

شهادت حضرت فاطمه الزهرا

همچنین در روایت دیگری آمده که:حضرت به اسماء فرمودند:آبی برایم آماده کن، بعد با آن غسل کرده و سپس فرمودند:جامه ‏های جدیدم را به من بده، آنها را پوشیده و فرمودند:بقیه حنوط پدرم را از فلان جا برایم بیاور و زیر سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اینجا بیرون برو، می ‏خواهم با پروردگارم مناجات کنم.

اسماء می‏ گوید:از اتفاق بیرون شدم و صدای مناجات آن حضرت را می ‏شنیدم، آهسته به طوری که مرا نبیند وارد شدم دیدم دست به سوی آسمان دراز کرده و می‏ گوید:پروردگارا به حق محمد مصطفی و اشتیاقی که به دیدار من داشت، و به شوهرم علی مرتضی و اندوهش بر من و به حسن مجتبی و گریه ‏اش بر من و به حسین شهید و پژمردگی و حسرتش بر من و به دخترانم که پاره تن فاطمه می‏ باشند و غم و اندوهی که بر من دارند، از می‏ خواهم که بر گناهکاران امت محمد ترحم فرمائی و آنان را بیامرزی و به بهشت وارد کنی که تو بزرگوارترین سؤال شوندگان و مهربان‏ترین مهربانانی.

حضرت (س) ادامه داد و گفت:قدری مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم که بسیار خوب و اگر جوابی ندادم بدان که من به سوی پدر خود، (یا پروردگارم) رفتم.

شهادت حضرت فاطمه الزهرا

اسماء لحظه ه‏ای حضرت (س) را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابی نشنید، صدا زد ای دختر محمد مصطفی، ای دختر گرامی ‏ترین کسی که زنان حمل او را عهده ‏دار شدند، ای دختر بهترین کسی که بر ریگ‏های زمین پای گذارده، ای دختر کسی که به پروردگارش به فاصله دو تیر کمان و یا کمتر نزدیک شد، اما جوابی نیامد چون جامه را از روی صورت حضرت برداشت، مشاهده کرد از دنیا رخت بر بسته است، خود را به روی حضرت انداخت و در حالی که ایشان را می ‏بوسید، گفت:فاطمه آن هنگام که نزد پدرت رسول خدا رفتی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، آنگاه گریبان چاک زده و از خانه بیرون آمد، حسنین به او رسیده و گفتند:اسماء مادر ما کجا است؟ وی ساکت شد و جوابی نداد، آنان وارد اتاق شده دیدند حضرت دراز کشیده حسین علیه‏السلام حضرت را تکان داد دید از دنیا رفته است، فرمود:ای برادر خداوند تو را در مصیبت مادر پاداش دهد.

امام حسن مجتبی (ع) خود را روی مادر انداخته و گاهی می‏ بوسید و می ‏گفت:ای مادر با من سخن بگو پیش از آن که روح از بدنم جدا شود، و حسین جلو آمده و پاهای حضرت را می ‏بوسید و می گفت:ای مادر من پسرت حسینم، پیش از آنکه قلبم منفجر شود و بمیرم با من صحبت کن.

اسماء به آنها گفت:ای فرزندان رسول خدا بروید نزد پدرتان علی علیه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار کنید، آن دو از منزل بیرون رفته و صدا می ‏زدند:یا محمداه یا احمداه، امروز که مادرمان از دنیا رفت رحلت تو تجدید شد، بعد به مسجد رفته و علی علیه‏السلام را خبردار کردند حضرت با شنیدن خبر شهادت فاطمه علیهاالسلام از هوش رفت و با پاشیدن آب بر او به هوش آمد و چنین گفت:ای دختر حضرت محمد به چه کسی تسلیت بگوئیم، من همیشه به وسیله تو دلداری داده می شدم، بعد از تو چه کسی موجب دلداری و تسلیت من خواهد شد.

 چگونگی شهادت حضرت فاطمه به نقل از خلیفه دوم

خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین می‏نویسد:

«...وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد. «فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ...»؛ «در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد:ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند.» سپس فریاد کشید:فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»

حضرت فاطمه(س) نخستین شهید راه ولایت است

فاطمه(س) با اینکه زن است، مظهر ولایتمداری و ایثارگری است

* اشاره داشتید که برگزاری مراسم ایام فاطمیه و روزهایی که مردم در شهادت دردانه پیامبر اعظم(ص) به سوگ می نشینند، شاید سری از اسرار باشد تا یاد و نام بی بی دو عالم علیها السلام همواره زنده نگه داشته شود. چرا علما همواره در تکریم و بزرگداشت سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) تاکید دارند و آن را جزو شعائر اسلامی می دانند؟

- حضرت زهرا سلام الله علیها مقامی آنچنان رفیع دارد، به طوری که تنها کسی است که رسول خدا(ص) و سرآمد خلقت، در عمر مبارک شان دست ایشان را بوسیده و آن حضرت(س) را می بوئیدند و می فرمود:«من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم»، همین طور پیغمبر(ص) در برابر او به قامت بر می خواست و به استقبال او جلو می رفت و صبر نمی کرد که حضرت زهرا(س) به او برسد، خود به سوی او می رفت، این حرکت از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم راجع به هیچ کس نداریم، نه از باب اینکه ایشان فرزند پیغمبر(ص) بود و یا یک عاطفه پدری به فرزند داشته باشد، خیر! پیغمبر فرزندان دیگری هم داشت، راجع به هیچ کدام از آنها چنین نکرده بود، این به سبب مقام عظیم حضرت صدیقه کبری (س) است.

حتی علمای شیعه اختلاف دارند که مقام آن حضرت(س) برتر است یا مقام امیر المومنین(ع) و برخی معتقدند که فقط بعد «ولایت» امیر المومنان علیه السلام از ایشان برتری دارد؛ یعنی چون امیر المومنین(ع) ولی خدا، پس از پیغمبر(ص) بر خلایق است، از این جهت به حضرت زهرا(ع) ولایت دارد و فقط برتری از این باب است، لذا شخصیت بسیار بزرگواری است که از همه ائمه مقامش بالاتر و ام الائمه و اولین شهید راه ولایت است، باید گفت در حضرت زهرا(س) یک ویژگی خاص وجود دارد که آن حضرت را به تمام معصومین و تمام شخصیت های عظیم الشأن بی نظیر کرده است و آن با وجود اینکه آن حضرت (س)، زن هست و از زنان تکالیفی همچون مردان خاسته نشده است، اما مظهر ایثار و ولایت مداری .

از دیدگاه حضرت زهرا (س) بهترین زنان کسانی هستند که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند -که این دیدگاه پیغمبر هم هست- یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه سلام الله علیهاست، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش می آید، در جمع نامحرمان نامرد که با بی تفاوتی نظاره گر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آن چنان خطابه ای را در دفاع از ولایت بیان می کند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آن هم به عنوان نخستین کس در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهادت آن حضرت به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بی نظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.

۰۱ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

دهه فجر انقلاب اسلامی97

دهه فجر انقلاب اسلامی



دهه فجر انقلاب اسلامی دهه فجر دهه ی فجر انقلاب

دهه فجر

دهه فجر انقلاب اسلامی

دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

 

هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمان‌ها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می کنند.

 

در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

 

در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیت‌الله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته می‌شود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار می‌شود.

 

دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری 

دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجراسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند.

 

دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و ایندهه فجر باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.

 

دهه فجر انقلاب اسلامی دهه فجر دهه ی فجر انقلاب

دهه فجر انقلاب اسلامی ایران

عناوین ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی

 

دهه فجر انقلاب اسلامی

عناوین ایام‌الله دهه فجر به این شرح است:

 

یک‌شنبه دوازدهم

انقلاب اسلامی، امام خمینی ره، ولایت فقیه و رهبری

دوشنبه سیزدهم

انقلاب اسلامی، مردم‌سالاری دینی، مدیریت جهادی و اقتصاد مقاومتی

سه شنبه چهاردهم

انقلاب اسلامی، جوانان، هویت ملی، علم و فناوری

چهارشنبه پانزدهم

انقلاب اسلامی، استحکام خانواده، زنان و سبک زندگی ایرانی – اسلامی

پنج‌شنبه شانزدهم

انقلاب اسلامی، ایمان، جهاد و شهادت

جمعه هفدهم

انقلاب اسلامی، ببیداری اسلامی، عدالت‌گستری و حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)

شنبه هجدهم

انقلاب اسلامی، توسعه فرهنگی، عدالت و تمدن اسلامی

یکشنبه نوزدهم

انقلاب اسلامی، اقتدار ملی، استکبار‌ستیزی و مقابله با افراط‌گرایی و تروریسم

دوشنبه بیستم

انقلاب اسلامی، خودباوری، جامعه دینی و حاکمیت ارزش‌های اسلامی

سه‌شنبه بیست و یکم

انقلاب اسلامی، اتحاد و عزم ملی، وحدت و انسجام امت اسلامی

 

عکسهای به یادماندنی از دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلابتصاویر دهه فجر

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلابعکس های دهه فجر

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلابتصاویر دهه فجر انقلاب اسلامی ایران

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

عکس های پیروزی انقلاب اسلامی ایران

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلابعکسهای دهه فجر

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلابتصاویر دهه فجر

 

گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته

 

۰۱ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

حماسه جاوید3

قیام 19 دی

حماسه جاوید
روز نوزدهم دی ماه، یادآور حماسه بزرگ و با شکوهی است که برگ دیگری از کتاب زرین انقلاب اسلامی را رقم زد. 19 دی سالروز قیام خونین مردم قم است؛ همان روزی که در تاریکی استبداد و ستم روزنه ها را به سوی روشنایی گشود و روند انقلاب را به گونه ای شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهی در مدت زمان کوتاهی در هم پیچیده شود. این روز بزرگ و به یاد ماندنی را گرامی می داریم و بر شهیدان و ایثار گران این حماسه جاوید درود می فرستیم .
شهر قیام و انقلاب
شهر مقدس قم در تاریخ انقلاب همواره به عنوان پایگاه اصلی و سازمان دهنده قیام و مبارزه علیه نظام ستم شاهی به شمار می رفته است. وجود حوزه علمیه و روحانیت متمرکز دراین شهرنیزدراین مهم تاثیر بسزایی داشته است. آغاز مبارزه و شکل گیری آن و نیز رهبری مردم توسط حضرت امام خمینی (ره) در همین شهر صورت پذیرفت. پس از قیام خونین 15 خرداد 42 نام قم به عنوان مرکز اصلی و هدایت کننده مبارزات بر سر زبان ها افتاد و پس از چهارده سال، قیام 19 دی 56 که آن را «جرقه انقلاب»(1) نیز نامیده اند بار دیگر موجب قیامی همگانی و مبارزاتی گسترده شد.
ذخیره الهی
مقام معظم رهبری درباره جایگاه شهر قم در پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید: «برای ساختن یک بنا، اول باید پایه های محکم آن را کار گذاشت. هر چه بنا بزرگ تر و سنگین تر و ماندگارتر باشد، پایه های آن محکم تر و قوی تر و شکست ناپذیرتر خواهد بود. اگر ما مبارزه ملت ایران را که به طور عمومی و تعیین کننده، از سال پنجاه و شش آغاز شد به یک بنای رفیع و مستحکم تشبیه کنیم، پایه های قوی و شکست ناپذیر و ماندگارِ این بنای مستحکم، در قم نشانده و کار گذاشته شد. قم یک ذخیره الهی برای اسلام بود.»(2)
جرقه قیام
در روز هفدهم دی ماه سال 56 مقاله ای با عنوان «استعمار سرخ و سیاه»، با امضای احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات درج گردید. نویسنده این مقاله، که در سالروز کشف حجاب به چاپ رسید، به حضرت امام خمینی (ره) اهانت کرده بود. با این که برای اولین بار نبود که عوامل نظام به حضرت امام (ره) اهانت می کردند و این بار حتی اهانت به طور صریح صورت نگرفته بود، امّا جرقه ای در شهر مقدس قم زده شد که به قیامی خونین و تاریخ ساز مبدل گردید. این مقاله احساسات و عواطف مردم را نسبت به رهبر و مقتدایشان - که در تبعید به سر می برد - برانگیخت و خشم و انزجار عمومی از نظام را به همراه داشت.(3)
لقب امام خمینی(ره)
از عواملی که در شکل گیری قیام نوزده دی و تسریع شکل گیری انقلاب نقش مهمی داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سید مصطفی خمینی (ره) موجی از انزجار و نفرت را نسبت به نظام در بین مردم برانگیخت ؛ چرا که آن را اقدامی از سوی نظام و به دستور شاه می دانستند. به همین دلیل مجالس گرامی داشت حاج آقا مصطفی به صحنه های مبارزه علیه نظام و حمایت از امام تبدیل می شد. در همین محافل بود که مردم به پاس مجاهدت ها و رنج هایی که رهبرشان متحمل گردیده بود، به او لقب «امام» دادند. پیام ها و سخنان امام (ره) در آن ایام شعله های انقلاب را فروزان تر و مردم را بیدارتر نمود. نظام که از روی آوردن همه جانبه مردم به رهبرشان خشمگین شده بود در اقدامی عجولانه، با چاپ مقاله ای توهین آمیز شخصیت حضرت امام (ره) را زیر سؤال برد.(4)
این اقدام تاوان سختی برای نظام به همراه داشت و به قیام بزرگی علیه حکومت جور انجامید.
نویسنده مقاله
نویسنده مقاله اهانت آمیز «ارتجاع سرخ وسیاه» در روزنامه اطلاعات که خشم و انزجار عمومی مردم را بر انگیخت «رشیدی مطلق» معرفی شده بود. درباره این نویسنده حرف های فراوانی به میان آمده است. ولی آنچه از اسناد و مدارک و اعترافات کارگزاران نظام پلید پهلوی بر می آید، این است که شاه در چاپ آن نقش اساسی داشته است. محافل مطبوعاتی آن را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات وقت نسبت می دهند. وی در خاطرات خود می گوید: «مقاله از وزارت دربار سرچشمه می گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله را نپسندید و گفت باید تندتر بشود، درست است».(5)
شعله های قیام
اولین حرکت اعتراض آمیزدربرابرانتشارمقاله موهن در روزنامه اطلاعات،توسط روحانیت ومردم قم،فردای انتشار آن یعنی روز هیجدهم دی ماه شکل گرفت. در این روز دروس حوزه تعطیل شدومراجع نیز درس خودراتعطیل نمودند. پس از آن بازار قم هم به حوزه ملحق گردید ومردم به همراه علما و روحانیان به منزل مراجع می رفتندوآمادگی خودرابرای اقدام علیه این حرمت شکنی اعلام می نمودند .مراجع هم با سخنان خود، ضمن آرام ساختن مردم وروحانیت وتسلی دادن به آنها،علاوه برمحکوم ساختن نظام در این اقدام توهین آمیز بر ادامه مبارزه واعتراض ها تاکید نمودند.(6)
سخنان آیت الله گلپایگانی (ره)
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت اللّه گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد می شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می خواند بغض مردم می ترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود .آیت اللّه گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این ها اشتباه می کنند ؛ این ها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم».(7)
دیدار با علما
صبح روز نوزدهم دی ماه 1356 ( برابر با بیست و نهم محرم 1398)، با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند. رفتن به منازل آیات پی گرفته شد و به ترتیب آقایان آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.(8)
فریادهای خاموش
در بعد از ظهر نوزدهم دی ماه 56 آیت الله نوری همدانی سخنرانی کردند. مردم پس از سخنان ایشان آرام و بی سر و صدا به طرف منزل آیت الله مشکینی به راه افتادند. جمعیتی بیش از ده هزار نفر که در آن ایام خفقان و اضطراب جمعیت بسیار زیادی بود، با عزمی راسخ و اراده ای پولادین بر آن بودند تا قدرت پوشالی نظام شاهنشاهی را در زیر گام های استوارشان خرد کنند. مردم به توصیه آیات و مراجع، آرام راهپیمایی می کردند و فریادها در حنجره ها به دنبال راه گریزی می گشت. بعدها سخنرانان مذهبی از این سکوت بهره برده، رژیم را آماج حملات خود قرار دادند که چرا به روی مردمی که حتی شعار نمی دانند آتش گشود.(9)
آغاز درگیری
ساعت حدود 30:4 بعد از ظهر نوزده دی، مأموران شهربانی و ساواک که در یکی از میادین قم راه مردم را سد کرده بودند به دنبال یک برنامه ساختگی، با شکستن شیشه بانک به سوی مردم بی دفاع که حتی شعار هم نمی دانند، آتش گشودند. مردم نیز که ترسی به دل نداشتند با چوب و پرتاب سنگ، در برابر تیر و گلوله شجاعانه مقاومت کردند. با مشاهده اولین شهید، خشم و نفرت مردم نسبت به نظام بیش از پیش شد و ترس و وحشت از دل ها رخت بر بست . جمعیت با شعار «اللّه اکبر» و «لا اله الا اللّه» و با در دست داشتن سنگ و چوب به سوی عمّال شاه سرازیر شد و درگیری به اوج خود رسید.(10)
غروب غم انگیز
غروب روز نوزدهم دی ماه، شفقْ سرخ و گلگون بود و فضای شهر پر از غم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهربانی بود و تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. تنها چیزی که در منطقه درگیری به چشم می خورد عبا، عمامه و کفش هایی بود که از روحانیان و مردم به جا مانده و آغشته به خون بود. مردم به خیابان های اطراف رفته، این شعار را سر می دادند «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی». این شعار زیبا در پایان آن روز غم انگیز، عشق بی کران مردم را به رهبر محبوب خویش نشان می داد.
شهدا و مجروحین نوزده دی
در مورد شهدا و مجروحان قیام 19 دی آمار دقیقی در دست نیست .آن گونه که از گفته ها و نوشته های شاهدان عینی برداشت می شود خیلی از مجروحان از ترس ساواک به بیمارستان مراجعه نکرده بودند؛ زیرا در آن زمان، ساواک،تظاهر کنندگان زخمی را با زنجیر به تخت بیمارستان می بست تا پس از بهبودی آنها را به ساواک منتقل نمایند. در مورد شهدا نیز غیر از چند نفر که به طور یقین در آن روز به شهادت رسیده اند سخن از شهید دیگری به میان نیامده است. البته احتمال این که خانواده شماری از شهدا از ترس ساواک شهدای خود را مخفیانه به خاک سپرده باشند، ضعیف نیست. به هر تقدیر شمار مجروحان بسیار زیاد بود، اما تنها نام پنج شهید به ثبت رسیده است که سه تن از آنان طلبه، یک نفر جوان و دیگری نوجوانی سیزده ساله است.(11)
حضور همه اقشار
ویژگی خاص قیام نوزده دی شرکت و همکاری همه اقشارمردم بود. این قیام نیز همچون همیشه با رهبری روحانیت شکل گرفت، اما اگر حمایت و پیوستن مردم به روحانیت نبود، به پیروزی نمی رسید. پس از این که علما دروس حوزه را تعطیل کردند، اقشار مختلف مردم نیز به آنان پیوستند. بازاریان با تعطیل کردن بازار قم، نقش عمده ای در اعتراض به اقدامات نظام داشتند. مردم نیز پیرو جوان وارد صحنه مبارزه شدند و در حمایت از امام خمینی(ره) و روحانیت با علما و طلاب همراهی کردند.(12)
واکنش مطبوعات و رسانه ها
مطبوعات و رسانه های آن زمان ابتدا با قضیه 19 دی بسیار گذرا برخورد کرده، آن را تحقیر نمودند. آنها تلاش کردند که قیام را بسیار کوچک جلوه دهند و وانمود کنند که هیچ اتفاقی رخ نداده است. همچنین تظاهر کنندگان را مشتی افراد معلوم الحال لقب دادند که از این شهر به آن شهر در حال ترددند. «سرکوب اغتشاش قم» تعبیری بود که در رسانه ها درباره قیام به کار برده شد. ولی پس از آن از تیترهایی نظیر: «تظاهرات قم به خاک و خون کشیده شد» استفاده کردند و این، نشان می داد که در رسانه ها، افکار روشن و طرف دار حضرت امام(ره) و انقلاب، یافت می شود. به هر حال این قیام بر روند انقلاب تأثیر بسیار گذاشت و سانسورهای خبری و تحقیرها نتوانست جلو قیام و انتشار خبر آن را در سراسر کشور بگیرد.(13)
فریادی که آسمان ایران را شکافت
مقام معظم رهبری مدظله عالی در زمان ریاست جمهوری خود در سال روز قیام 19 دی پیامی صادر کردند که بخشی از آن چنین است: «نوزدهم دی ماه یادآور قهرمانی های مردم ایثارگر قم، شهر قیام و شهادت، و روز آغاز مبارزه قاطع و مستمر امت اسلامی با رژیم منحوس پادشاهی است. در نوزدهم دی ماه هزار و سیصد و پنجاه و شش و در اوج قدرت رژیم شیطانی پهلوی، در روزهایی که استبدادِ به جنون کشیده شاه خائن ،کار عمال و کارگزاران رژیم را به گستاخی و وقاحت کشانده و اختناقِ حاکم همه فریادهای ملت محروم و دربند را در سینه خفه کرده بود یک باره فریاد پرخروش و هماهنگ مردم قم آسمان ایران را شکافت و خواب دژخیمان پهلوی را بر آشفت. مقاله توهین آمیزی که به دستور شاه خائن علیه امیر مستضعفان و مرجع شیعیان جهان به چاپ رسیده بود، همچون جرقه ای باروتِ خشم مردم مسلمان قم را منفجر ساخت. رژیم نامردمی حاکم نیز بنا به ماهیت ضد خدایی و ضد خلقی خویش دستور داد تا مزدورانش به روی مردم بی دفاع آتش گشودند و خون پاک و مطهر مسلمانان مبارز را به زمین ریختند. قیام دلیرانه مردم قم نقطه شروع مبارزه ای بی امان بود که تا لحظه سقوط حکومت رجّالگان رژیم پهلوی ادامه یافت و پس از آن نیز تا امروز در جبهه های داخلی و خارجی ادامه دارد و خواهد داشت».(14)
آثار و نتایج قیام 19 دی
قیام 19 دی با مظلومیت شهدا و حرکت روحانیت و مردم به بار نشست و حرکت ساز شد. پیام حضرت امام (ره) روح تازه ای در کالبد مجروح ملت دمید و انقلابْ آهنگ و شتاب تازه ای به خود گرفت. مبارزه علیه رژیم طاغوت شکل همه جانبه ای پیدا کرد و خون تازه ای در رگ نهضت جوشیدن گرفت. به دنبال قیام 19 دی، نهضت به شهرهای دیگر کشیده شد و حماسه چهلم ها شکل گرفت. تبریز، یزد، جهرم، تهران، مشهد و شهرهای دیگر کشور شاهد قیام هایی خونین در گرامی داشت شهدا بودند. ابتدا تبریز در چهلم شهدای قم به خاک و خون کشیده شد و پس از آن شهرهای دیگر به همین ترتیب شاهد حماسه هایی جاوید بودند. حماسه چهلم ها نهضت را به ثمر رساند و با بازگشت امام خمینی (ره) به کشور به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. 19 دی نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی(ره) بود که مشعل انقلاب را شعله ور ساخت و پیروزی علیه حکومت طاغوت را به ارمغان آورد.(15)
تاثیر قیام بر نظام طاغوت
نظام شاهنشاهی تا پیش از قیام مردم در 19 دی، مسئله مبارزه و خشم و نفرت مردم از حکومت طاغوت را جدّی تلقی نمی کرد. فراگیر شدن نهضت و قیام های پی در پی، پایه های کاخ و بیداد ستم شاهی را به لرزه در آورد و نظام دریافت که در معرض خطر جدّی نابودی قرار دارد. لذا تمام توان خود را برای سرکوب مبارزات و قیام ها به کار گرفت. اما در این کار توفیقی به دست نیاورد ؛ چرا که خون شهدا و روحی که امام (ره) در ملت دمید کار خود را کرده بود و هیچ سدی نمی توانست سیل خروشان نهضت را تاب بیاورد. نظام با تمام قدرت به میدان آمد و روحانیت و مردم نیز به رهبری امام (ره) و با توکل به خدای متعال، به مقابله با حکومت پرداختند.(16)
رسالت نسل نوزده دی
امروز نسل نوزده دی رسالت و وظیفه ای بس سنگین و مهم بر دوش دارد. این نسل علاوه بر درک دوران مبارزه و جهاد علیه طاغوت، آفریننده زیباترین جلوه های ایثار و فدا کاری در هشت سال دفاع مقدس بوده و علاوه بر آن مدیریت و گردش امور اجرائی نظام را از آغازین روزهای پیدایش حکومت اسلامی بر عهده داشته است. انتقال روحیه و انگیزه های مبارزاتی و اعتقادی که باعث آفرینش قیام 19 دی و پیروزی انقلاب گردید، به نسل امروز و جوانان نسل سوم، اصلی ترین و مهم ترین وظیفه نسل 19 دی می باشد. بی شک بقای آینده نظام اسلامی در گرو انتقال تاریخ پر شکوه گذشته انقلاب به نسل آینده است.(17)
مژده فتح
نوزده دی ماه در میان روزهای انقلاب همچون خورشیدی در آسمان نیلگون می درخشد؛ خورشیدی که در فصل سرما نهضت را گرمایی دوباره بخشید و امید به فتح را در دل ها زنده کرد. نوزدهم دی ماه جاری شدن آیه «اِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحَا مُبینا»(18) بر لب های تفتیده انقلاب بود. قیام 19 دی، در ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، مژده فتح دیگری را برای اسلام به ارمغان آورد. درخت سرخ انقلاب جوانه زد و شکوفه های استقلال و آزادی سبز شد تا در بهمن 57 به بار بنشیند. اینک سالروز آن حماسه هاست و امروز یاد آور جلوه های ایثار و شهادت است. نوزده دی ماه یادآور تکبیرهایی است که در برابر شلیک هر گلوله، فضای کفرآلود آن زمان را می شکافت و چون تیری بر قلب طاغوت می نشست. یاد شهدای مظلوم و گلگون کفن قیام 19 دی و تمامی شهدای اسلام و انقلاب را گرامی می داریم و خالصانه ترین درودها را به روان پاکشان تقدیم می کنیم.

 

منبع: گلبرگ - دی 1381، شماره 37 - قیام 19 دی

۲۴ دی ۹۷ ، ۰۸:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

آوارگی شاه از 26 دی

شاه بنا به تجربه فرار پیشین خود در مرداد 1332که خود را بی پول یافته بود با حرص و ولع سیری ناپذیری سعی در جمع آوری ثروت کرده بود و توانست ثروت زیادی را هنگام خروج از ایران از کشور خارج کند. این ثروت بنا به اظهارات برخی مقامات رسمی ‌تا 56 میلیارد دلار گزارش شده است.
به گزارش شهدای ایران، 26 دی ماه سال 1357 سالروز فرار شاه از ایران است؛ فراری که دفتر سلطنت پهلوی ها و زندگی مردم ایران زیر سلطه قدرت های استکباری جهان را برای همیشه فرو بست.

آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر

این نخستین باری نبود که شاه فرار را بر قرار ترجیح می‌ داد اما اگر در سال 1332 با کودتایی سیاه، امریکا مهره دست نشانده خود را به کرسی حکومت بازگرداند در سال 57 دیگر نه جامعه پذیرای سلطنت بود و نه شاه توان رویارویی با موج خروشان انقلابیونی را داشت که به رهبری حضرت امام خمینی (ره) خواستار برپایی نظام سیاسی نوینی بر مبنای احکام و قوانین اسلامی بودند. فرار شاه آغاز فصلی جدید در حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جامعه ایرانی بود.
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر

محمد رضا پهلوی: ای کاش بعداز کودتای 28 مرداد به ایران بازنگشته بودم و درامریکا به بازرگانی می‌پرداختم.
شاه بنا به تجربه فرار پیشین خود در مرداد 1332که خود را بی پول یافته بود با حرص و ولع سیری ناپذیری سعی در جمع آوری ثروت کرده بود و توانست ثروت زیادی را هنگام خروج از ایران از کشور خارج کند. این ثروت بنا به اظهارات برخی مقامات رسمی ‌تا 56 میلیارد دلار گزارش شده است.
پاسخ شاه به ثریا اسفندیاری همسر دوم خود در مورد حرص به جمع اوری ثروت بسیار جالب است:
من نمی‌خواهم پس از رفتن از ایران مانند ملک فاروق (شاه سابق مصر) در لاس وگاس مدیر قمار خانه و یا مانند کارول پادشاه سابق رومانی در امریکا دلال اتومبیل شوم.
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر

محاکمات
آوارگی و مرگ تدریجی شاه از 26 دی ماه 1357 رقم خورد. شاه و فرح با هلیکوپتر به فرود گاه مهر آباد منتقل شدند و پس از 2 ساعت انتظار بالاخره  بختیار پس از گرفتن رای اعتماد  از مجلس به مهر آباد آمد. پس از ان شاه با اشک با مشایعین خداحافظی کردو همراه فرح سوار هواپیما شد.
مصر:
مقصد نهایی شاه در این سفر امریکا بود اما او  توقفی  5 روزه در مصر داشت که  گرفتاری‌های بعدی را برایش پیش آورد نخستین استقبال محمد رضا شاید شیرین ترین استقبال دوره دربه دری او بود. شرح یکی از این شبها را از زبان فریده دیبا مادرفرح نقل می‌کنیم:
"با آنکه پزشکان محمد رضا را از مصرف مشروبات الکلی منع کرده بودند یک  گیلاس کنیاک نوشید وگیلاس او چند بار دیگر هم پر و خالی شد. محمدرضا که آشکارا تحت تاثیرالکل قرارگرفته بود زار و زار مانند طفل معصومی ‌می‌گریست محمد رضا عمدا اطرافیانش را تشویق می‌کرد او را ترک کنند و سراغ زندگی خود  بروند  و به این ترتیب طی چند روز تعداد اطرافیان محمد رضا و ما به چند نفر تقلیل یافت. آنچه محمد رضا را نگران می‌ساخت ولخرجی‌ها و عیاشی‌های این همراهان بود. آنها هر غلطی که می‌خواستند می‌کردند و پول آن  را به حساب محمد رضا می‌گذاشتند. صورت حساب‌های هتل مجلل  مامونیه برای مخارج اطرافیان محمد رضا طی چند روز به رقم تکان دهنده 200 هزار دلار رسید......واضح بود که همه می‌خواهند محمد رضا را بدوشند. شاه آب پاکی را روی دست همه آنها ریخت وگفت "ما فعلا در تبعید هستیم و پولی نداریم به شما بدهیم اگر کسی می‌تواند مخارج خود را تامین کند می‌تواند همراه ما بماند در غیر این صورت می‌تواند به ایران برگردد"
 
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر
 
مراکش:
پس از اقامت چند روزه دراسوان مصر، شاه دعوت نامه ای از ملک حسن دوم پادشاه مراکش دریافت کرد. شاه به گمان این که این دعوت هم جزئی از توصیه‌های امریکا برای ارام کردن اوضاع است به این دعوت پاسخ مثبت داد اما با ورود به  مراکش شرایط تغییر کرد. ملک حسن که به اذعان بسیاری از تاریخ نویسان به طمع ثروت 50 میلیاردی شاه او را به مراکش   دعوت کرده بود با این پاسخ شاه روبه رو شد که تمام ثروت او به صد میلیون هم نمی‌رسد. ملک حسن از دعوت خود پشیمان شد  و بعد از انقلاب در ایران محترمانه عذر او را خواست. مقامات مراکشی هم از شاه به عنوان "مردی که برای شام آمده بوده" (و پس از صرف شام نمی‌رفت) یاد می‌کردند.
ملک حسن هم بنا به اقتضائات برای او روشن ساخت که باید قبل از کنفرانس سران اسلامی‌که قرار بود ماه آوریل در مراکش تشکیل شود آنجا را ترک کند.
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر

نویسنده کتاب من و  فرح پهلوی دلیل دیگری را از قول فرح پهلوی  برای  اخراج از مراکش بر می‌شمرد. فرح می‌گوید که الکساندر دومارانش (رئیس سازمان امنیت فرانسه) در ملاقاتی با ملک حسن او را متقاعد می‌کند که اقامت شاه در مراکش ممکن است عواقب وخیمی‌ در پی داشته باشد و حتی با شمردن وظایف مهمتری مثل حفظ و نگهداری تنگه جبل الطارق او را تحریک به اخراج شاه می‌کند. تصمیمی‌که بعد به صورت غیر رسمی ‌به او ابلاغ شد.
روز22 فوریه (سوم اسفند 1357) نماینده ای از طرف شاه ریچارد پارکر، سفیر امریکا، را  در مراکش ملاقات کرده و تمایل شاه را برای عزیمت به امریکا به آنان انتقال داد، اما امریکا که از سویی طمع در ارتباط با جمهوری نوپا را داشت و از سویی با حمله به سفارت خود مواجه شده بود به این تقاضا پاسخ منفی داد.  آنچنان که بعد از این که برژینسکی این تقاضا را با کارتر مطرح کرد کارتر هم برخلاف معمول با عصبانیت و تندی گفت "من نمی‌توانم ببینم که شاه در امریکا مشغول بازی تنیس است در حالی که جان اتباع امریکایی به خاطراو به خطر افتاده است" در طول ماه مارس 1979 (دهم اسفند تا دهم فروردین) شاه در تکاپوی یافتن مامنی تازه بود. انتخاب نخست او کشورهای اروپایی مانند سوئیس و انگلستان بود که در این کشورها ملکهای شخصی داشت اما حتی کشور فرانسه هم که به امام خمینی (ره) اجازه اقامت داده بود به شاه روی خوش نشان نداد. شاه از بودن در افریقا هم نگران بود و احساس ناخوشایندی داشت زیرا تجربه تلخ تبعید پدر را به یاد می‌آورد. سرانجام دوستان امریکایی اش راکفلر و کیسینجر توانستند جزایر باهاما واقع درغرب اقیانوس اطلس درفاصله ای نه چندان دور از سواحل فلوریدا را برای اقامت شاه پیدا کنند. کشوری دارای 700 جزیره، مستقل اما عضو جامعه مشترک المنافع انگلستان.
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر
 
باهاما:
پس ازآن که موافقت مقامات باهاما، به واسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی ازحساب شاه نزد بانک راکفلر، جلب شد، همراهانش و 368 چمدان وسائل شخصی با هواپیمای شخصی ملک حسن به سوی باهاما به راه افتادند. چون وضعیت امنیتی در جزایر توریستی باهاما زیاد مناسب نبود بنا به توصیه راکفلر، شاه ارمائو یک کارشناس روابط عمومی‌جوان و چند گارد محافظ هم استخدام کرد.
اما این نوشته فریده دیبا (مادر فرح) پس از ترک مراکش به روشنی بیانگر میزان وحشت و حالات روحی آنها است:
"جزایر باهاما درنزدیکی ایالت فلوریدای امریکا قرار دارند  واین نزدیکی به اندازه ای است که ما احساس می‌کردیم در امریکا هستیم. احساس نزدیک بودن به امریکا به ما اعتماد به نغس واطمینان می‌داد! در مصر و مراکش احساس می‌کردیم در کشور‌های قرون وسطایی هستیم وقتی موقع نماز ظهر و عصر صدای الله اکبر از بلند گوهای مساجد بلند می‌شد محمد رضا و همه ما به وحشت می‌افتادیم زیرا در تهران آشوب زده ماه‌ها بانگ الله اکبر را که انقلابیون سر می‌دادند شنیده و لرزیده بودیم "اقامت شاه در باها ما اقامتی پر خرج و پر نکبت بود.
وحشت زائد الوصف شاه یکی از وسائل غارت ثروتش شده بود. شاه از نخست وزیر باهاما برای حفظ جان خود تقاضای کمک کرد. نخست وزیر هم 30 پلیس زبده را به فوریت به همراه  یک پیام فرستاد "نمی‌توانید با یک شام مجانی این ماموران را راضی به حفاظت از خود کنید. باید هزینه آنها را سخاوتمندانه بپردازید" و یا این که هر چند روز یک بار رئیس پلیس باهاما به بهانه این که خبری از ورود تروریست‌های فلسطینی یا ماموران اعزامی‌حکومت تهران دارد صورتحسابی به ارمائو می‌داد و یا اینکه شاه بابت اقامت ده هفته ای در یک ویلای کوچک سه اتاقه و نمور 2/1 میلیون دلاررا پرداخت  می‌کرد.
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر

همچنین دولت باهاما که در ازای دریافت پول‌های کلان متعهد به محافظت ازشاه شده بود مامورانی را درجلوی راه ورودی ویلای شاه مستقر کرده بود که با دریافت حق ورودیه نفری 15 دلار اجازه می‌دادند تورهای توریستی وارد محل شده و در اطراف ویلای شاه پرسه بزنند و عکس بگیرند.
با پیروزی محافظه کاران در انتخابات پارلمانی انگلستان و روی کارآمدن خانم تاچر بارقه‌های امید در دل شاه زنده شد زیرا خانم تاچر قبل از پیروزی قول مساعد برای پناهندگی به شاه داده بود و شاه هم به دلیل این که املاکی در آن جا داشت بسیار متمایل به اقامت در آنجا بود و تقاضای خود را با مقامات انگلیسی در میان گذاشت. اما انگلستان برای پیشگیری از جنجال مامور خود  به نام دنیس رایت را  با نام مستعار ادوارد ویلسون روانه باهاما کرد. این مامورهم نظر منفی دولت را  به شاه منتقل کرد.
در اوایل ژوئن (اواسط خرداد 1358) دولت باهاما از تمدید ویزای اقامت شاه درآن کشور خودداری کرد و شاه باز هم به دوستان امریکایی اش متوسل شد.
مکزیک:
راکفلر و کیسینجر توانستند موافقت رئیس جمهور مکزیک را برای اقامت شاه در آن کشور جلب کنند. رابرت ارمائو (که دقیقا پست و مقام او مشخص نیست و همه کاره شاه درآن روزها بوده)  قبل از شاه برای پیدا کردن محل مناسب اقامت به مکزیک سفر کرد و جایی در شهر توریستی کورناواکا (کوئرناواکا) در مجاورت مکزیکوسیتی برای اقامت در نظر گرفت.
شاه و فرح و سایر همراهان روز دهم ژوئن (بیستم خرداد 1358 ) عازم مکزیک شدند و از جای وسیع و تازه خود در مقایسه با ویلای کوچک و نارا حت باهاما راضی به نظر می‌رسیدند.
 
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر

در مورد اقامت در مکزیک فریده دیبا این گونه می‌نویسد:
"اقامت در مکزیک برای محمد رضا زجرآور بود زیرا او باید هر هفته شیمی‌درمانی می‌شد اما ما در ویلای گل سرخ روز‌های دلچسبی داشتیم. در کوئر ناواکا چند تن از دوستان امریکایی شاه به ملاقاتش می‌آمدند: هنری کیسینجر، جرالد فورد، ریچارد نیکسون، فرانک سیناترا، دیوید رکفلر، الیزابت تیلور..........."
در کتاب پدر و پسر، آقای محمود طلوعی هم به ملاقات چند تن از مقامات سابق ایران اشاره کرده که از یکی از آنان به نام هوشنگ نهاوندی رئیس سابق دانشگاه تهران در نوشتن کتابی که شاه در نظر داشت برای دفاع ازخود بنویسد به او کمک می‌ کرد. این کتاب تحت عنوان "پاسخ به تاریخ" به زبان فرانسه در پاریس منتشر شد. این نوشته‌ها درتاریخ 16 سپتامبر 1979 (25 شهریور 1358) در محل اقامتش در مکزیک امضاء شده است.
چهار هفته از اقامت در مکزیک گذشته بود که حال شاه رو به وخامت نهاد. ارمائو، دکتر بنجامین کین یکی از پزشکان معروف نیویورک را برای معالجه شاه به مکزیک آورد. این پزشک بنا به گفته فریده دیبا پس از معاینه و مطالعه پرونده پزشکی شاه علاوه بر سرطان پیشرفته و مالاریا، یرقان شدید شاه را تشخیص داده  و داروهای تجویز شده را نه تنها مفید ندانسته که حتی بعضی از آنان مثل کورتیزن را بسیار مضر دانسته است.
این بار نه به توصیه امریکایی‌ها که به توصیه پزشکان، شاه بار دیگر باید به بیمارستانی مجهز برای مداوا منتقل می‌شد.
 
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر
 

امریکا :
سرانجام کارتر تحت فشار اطرافیانش مجبور شد روز21 اکتبر (29 مهر 1358) اجازه مسافرت شاه و همسرش را به امریکا با ویزای توریستی صادرکند. با اجازه اقامت کوتاه مدتی که برای درمان به شاه داده شده بود شاه با یک هواپیمای کرایه ای شرکت گلف استریم به سمت نیویورک حرکت کرد. شاه مکزیک را درحالی ترک می‌کرد که رئیس جمهور مکزیک خود در دو نوبت به او گفته بود "مکزیک را خانه خود بدانید ما در اینجا به شما خوش آمد می‌گوییم"
فریده دیبا در مورد ورود به نیویورک این گونه می‌گوید:
"موقعی که در یک فرود گاه ناشناس در فورت لادردیل فرود آمدیم هیچ کس را منتظر خود نیافتیم. در فرود گاه فقط یک کارشناس امریکایی از اداره بازرسی مواد کشاورزی امریکا منتظرمان بود که همه وسائل ما را بازرسی کرد تا مطمئن شود از مکزیک گل و گیاه یا تخم سبزیجات و میوه همراه خود نیاورده ایم. محمد رضا در آن حال نزار و رنگ پریده که تب شدید هم آزارش می‌داد گفت: ببینید روزگار با ما چه کرد؟ در همین امریکا ترومن، اف کندی و کارتر به استقبال من می‌آمدند و فرش قرمز زیر پایم پهن می‌کردند "شاه در بیمارستان نیویورک وابسته به دانشگاه کورنل با نام مستعار دیوید نیوسام بستری شد. فرح هم در اتاقی در مجاورت همان اتاق اسکان یافت که با یک در به هم وصل می‌شد. با تمام تلاش‌هایی که برای سری نگاه داشتن این مطلب می‌شد سریعا این مطلب به رسانه‌ها کشیده شد.
در لحظات اولیه ورود شاه و بستری شدنش رئیس بیمارستان به ملاقات او می‌آید و از شاه برای کمک به تجهیزات بخش سرطان شناسی بیمارستان و به عنوان شرکت در یک کار خیر تقاضای یک میلیون دلار می‌کند. شاه نیز که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد چاره ای جز جواب مثبت به این باج خواهی نداشت. شاه در این بیمارستان به زیر تیغ جراحان رفت و جراحی شد اما حتی جراحی او هم روندی طبیعی در پیش نگرفت. علی رغم انکه همه آزمایش‌ها و عکس‌ها حاکی از وضع بد طحال او داشت و اصرار دکتر کولمن، سرطان شناس و مامور رسیدگی به وضع شاه، بر خارج ساختن طحال او جراحان کیسه صفرا ی او را در آوردند؛ این مسئله بعدا مشکل ساز شد، چنانچه مسائل مربوط به طحال موجب مرگ او شد.
 
آوارگی شاه از 26 دی 57 تا 5 مرداد 59 + تصاویر

قدام دانشجویان و دانش آموزان در تسخیر لانه جاسوسی در چهارم نوامبر (13 ابان 1358) این آرامش مقطعی را از شاه می‌گیرد و این بار دولتمردان امریکایی و علی الخصوص کارتر به تکاپوی خارج کردن شاه از امریکا می‌افتند تا به این وسیله برای آزادی گروگان‌های خود بتوانند گشایشی حاصل کنند.
شاه که چاره ای دیگر پیش رو نمی‌بیند اظهار تمایل می‌کند که به مکزیک بازگردد اما وزارت خارجه امریکا از دادن ویزا به شاه خودداری می‌کند و این آغازی برای تکاپوی دوباره امریکاییان بود برای یافتن پناهگاهی دیگر برای شاه.
از سفرای امریکا در کشورهای محل ماموریتشان خواسته شد که با دولت‌های محل ماموریت خود تماس گرفته ازآنان بپرسند آیا این لطف را در حق امریکا می‌کنند که با پذیرفتن شاه سابق ایران در کشورشان به آزادی گروگان‌های امریکایی کمک کنند"
بیشتر کشورها صریحا جواب رد دادند. تنها کشوری که حاضر شد از شاه میزبانی کند مصر بود که بنا به مصالح امریکا و شاید ترس خود شاه از نزدیک شدن به ممالک اسلامی ‌این پیشنهاد رد شد. شاه پس از مرخصی از بیمارستان نیویورک به طور موقت به پایگاه لک لند (تگزاس) منتقل شد و در بیمارستانی مخصوص به بیماران روانی ارتش بستری شد. در این پایگاه بنا به نوشته‌های فریده دیبا که از زبان فرح می‌نویسد (فریده دیبا پس از نیویورک از شاه جدا می‌شود): رفتار بسیار زننده ای با آنان می‌شود. در یک اتاق با وسایل مندرس اسکان داده می‌شوند و حتی فرمانده این پایگاه ژنرال آکر مرتب از فرح می‌خواهد که هم بازی تنیس او باشد.
سرانجام تنها کشوری که تحت فشارهای امریکا حاضر به پناه دادن شاه می‌شود پاناماست.
پاناما:
شاه علی رغم میل باطنی خود انتخابی جز پاناما را پیش رو نمی‌دید و دولتمردان امریکایی هم با فرستادن نمایندگانی شاه را مجاب به این سفر می‌کنند.شاه سرانجام صبح روز پانزدهم دسامبر (23 اذر 1358) با یک هواپیمای باری c9 نیروی هوایی امریکا پایگاه لک لند را به مقصد پاناما ترک کرد و در فرود گاه‌هاوارد واقع در یکی از پایگاه‌های نظامی‌امریکا فرود امد. میزبان شاه و صادر کننده ویزای او رهبر نظامی ‌پاناما عمر توریخوس بود. پس از آنکه شاه وارد کانتادورا در پاناما شد به محض این که چشم ژنرال توریخوس به محمد رضا افتاد از سرهنگ جهانبینی که همراه شاه بود آهسته پرسید: "ببینم این شاه که این همه می‌گویند فقط همین است" او بعدا ضمن تشریح سفر شاه به پاناما گفته بود که" افسانه عظمت شاهنشاهی 2500 ساله ایران و زرق و برق خاندان پهلوی به دوازده نفر، چند چمدان و دو سگ تقلیل یافته بود"
شاه پس از مراسم استقبالی که با استقبال‌های پیشین او بسیار فرق می‌کرد به وسیله یک هلی کوپتر نظامی‌امریکا به جزیره کونتادورا که برای اقامت او در نظر گرفته شده بود پرواز کرد.
قسمت‌هایی از نوشته‌های فرح دیبا در کتاب دخترم فرح را در این مورد می‌خوانیم:
"ژنرال عمرتوریخوس برای دیدن شاه آمد. عمرتوریخوس آدم بسیار بی ادبی بود و به هیچ وجه آداب گفت و گوی دیپلماتیک را رعایت نمی‌کرد. ملاقات او با شاه بسیار دلسرد کننده بود. دخترم تعریف می‌کرد که این مردک نیمه وحشی (توریخوس) به من نظر سوء پیدا کرده و مرتبا به دیدن شاه به کونتادورا می‌آمد او می‌گفت شما هر چه بخواهید برایتان تهیه خواهم کرد! بهتراست این مرد بیمار را رهاکنید"
درکنار تمام بیماری‌های جسمانی، شاه دچار وحشت شده بود. او از همسرش نیز می‌ترسید و به  محافظانش به عنوان قاتلان بالقوه خود می‌نگریست. شاه به تعبیر خود طعمه یی برای آزادی گروگان‌های امریکایی شده بود و از خود به عنوان "زندانی محبوب امریکا " یاد می‌کرد. او به صورت یک زندانی در جزیره کونتادورا در آمده بود. زندانی ای  که به طور وقیحانه پول ضبط صوتی که برای استراق سمع اتاق او نیاز داشتند را از خودش می‌گرفتند.
شاه مستاصل، در یکی از دیدار‌های سفیر اسراییل، تقاضای یک محافظ شخصی از موساد می‌کند. این محافظ 12 ساعت بعد در جزیره حاضر می‌شود. ژنرال اسراییلی مایک هراری انگلیسی الاصل تا روز مرگ شاه در کنار وی باقی ماند.
نوریه گا نیز شخصی بود که توریخوس برای محافظت شاه در زمان اقامت در پاناما در نظر گرفته بود. اوهم با سو استفاده از وحشت شخص شاه پی در پی به دنبال خالی کردن جیب‌های شاه بود. او 750هزار دلار حقوق ماهیانه برای گارد محافظ و صد هزار دلار ماهیانه برای مخارج تغذیه آنان می‌گرفت و هر از گاهی نیز با  دادن یک گزارش غلط مبنی بر ورود تروریست‌ها سعی در سر کیسه کردن شاه داشت.
فریده دیبا درباره زندگی درپاناما می‌نویسد: "تمام ناز و تنعم و نعمت دوران پهلوی برای خانواده ما به ایام کوتاه دربدری در پاناما نمی‌ارزید"
شاه وحشت زده در پی یافتن پناهگاهی می‌گشت و تنها گزینه‌های پیش رو برای او امریکا و مصر بود. دولت امریکا حاضر بود در قبال استعفای از سلطنت و به عنوان یک شهروند عادی شاه را بپذیرد. اما باد نخوتی که در طول چند دهه در سر شاه فرو رفته بود یک شبه خالی نمی‌شد. هر چند که ممانعت‌هایی از سوی امریکا برای سفر شاه به مصر صورت گرفت اما شاه آخرین مقصد خود را مشخص کرده بود.
 

فرح تقاضای اقامت در مصر را تلفنی با جهان سادات، همسر انور سادات در میان گذاشت. جهان سادات به گرمی‌از این تقضا استقبال کرد. انور سادات هم چند دقیقه بعد در تماس با پاناما به شاه می‌گوید که هواپیمای شخصی اش را روانه پاناما سیتی خواهد کرد. چون استراق سمع از تلفن‌های شاه به عمل می‌آمد مقامات پانامایی ممانعت‌هایی برای خروج شاه به وجود آورند که بر وحشت شاه افزود و باعث وخامت حال او شد. هنگامی‌که شاه و همراهانش منتظر هواپیمای سادات بودند  ناگاه وضع جسمی‌ شاه رو به وخامت می‌نهد  و شاه بر زمین می‌افتد.
شاه به بیمارستان منتقل می‌شود و با تماس ارمائو دکتر «دو یبکی» جراح معروف امریکایی به همراه یک تیم پزشکی روانه پاناما می‌شود اما به دلیل کمبود امکانات پزشکی پاناما عملی روی شاه انجام نمی‌شود و شاه تنها به مدت دو هفته تحت درمان قرار می‌گیرد تا آمادگی لازم برای پرواز به مصر را به دست آورد.

مصر:
بالاخره شاه با یک هواپیمای کرایه ای باری شرکت اورگرین که به زحمت جای نشستن شاه و 20 همراهش را دارد روز یک شنبه سوم فروردین ماه  پاناما را به مقصد مصر ترک می‌کند. شاه وضع جسمی‌خوبی ندارد و با آن که چند پتو روی او انداخته اند از سرما آشکارا می‌لرزد. هواپیما پس از یک توقف برای سوخت گیری در جزایر ازور پرتغال به سوی مصر راه می‌افتد. شاه با استقبال انور سادات و همسرش وارد مصر می‌شود.
شاه بلافاصله از فرودگاه با هلیکوپتر ازفرودگاه به بیمارستان نظامی‌معادی بر ساحل نیل منتقل می‌شود چند روز بود دکتر دو بیکی به همراه یک تیم پزشکی وارد قاهره می‌شود.
شاه روز 28 مارس (8 فروردین 1358 ) تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد و طحال شاه برداشته می‌ شود، البته طبق گفته فریده دیبا در این جرحی اشتباهات عمدی نیز صورت گرفت آنچنان که یکی از پزشکان مصری که در اتاق عمل حضور داشته به نشانه اعتراض اتاق عمل را ترک می‌کند و می‌گوید آنها دارند عملا شاه را می‌کشند.
شاه پس از مرخصی از بیمارستان در قصر قبه در نزدیکی قاهره مستقر شد اما بر خلاف معمول که با اشتیاق خبر نگاران خارجی را می‌پذیرفت در قاهره به انزوا گرایید و از پذیرفتن خبر نگاران و مصاحبه کردن پرهیز می‌کرد. بنا به قول محمود طلوعی نویسنده کتاب پدر و پسر پرهیز و انزوای شاه جنبه مراعات حال میزبانش انورسادات را هم داشت. تااین که در اوایل  خرداد 1359 خانم کاترین گراهام مدیر موسسه مطبوعاتی واشنگتن پست و یکی از خبر نگاران معروف امریکایی تقاضای مصاحبه با شاه را می‌کنند.شاه پس از مشورتی با انور سادات این پیشنهاد را می‌پذیرد و آخرین مصاحبه قبل از مرگش که حاکی شفافترین نظرات اوست را رقم می‌زند.
شاه در این مصاحبه به سیاست‌های دولت‌های غربی به خصوص امریکا و انگلیس حمله می‌کند که این حملات جنبه گلایه و التماس نیز دارد  و کارتر را عامل اصلی سقوط رژیم سلطنتی در ایران می‌داند. شاه از این که برای سرکوبی مخالفانش دست به خشونت نزده اظهار تاسف می‌کند  و می‌گوید اگر مثل امروز فکر می‌کرد در به کار بردن نیروی نظامی‌برای سرکوبی مخالفان تردیدی به خود راه نمی‌داد!!
او همچنین از سیاست نرمش و سازش در مقابل انقلابیون اظهار پشیمانی و ندامت می‌کند. این مصاحبه در حالی به پایان می‌رسد که شاه بر مواضع پیشین خود پا فشاری می‌کند و به قول مصاحبه گر واشنگتن پست مصاحبه ای پر از آرزو، افسوس و اه انجام می‌گیرد.
شاه از 28 تیر ماه کم کم به اغما فرو می‌رود و هر ساعت بی هوشی او عمیق تر می‌شود تا این که در  ساعت نه صبح 27 ژوییه 1980 (5مرداد 1359) مرد.
 در مراسم تشییع جنازه او تنها سادات، نیکسون رئیس جمهور سابق امریکا و کنستانتین پادشاه سابق مصر شرکت کردند. حتی ملک حسین دوست قدیمی ‌شاه که بسیار به او مدیون بود هم زحمت شرکت در این مراسم را به خود نداد و از میان هیئت‌های دیپلماتیک خارجی مقیم مصر تعداد کمی ‌در مراسم حضور یافتند. شاه بنا به وصیت خودش در مسجد الرفاعی در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.
این پایان دیکتاتوری بود که هرگز به ایرانی بودن خود افتخار نکرد و همواره به آن پشت می‌کرد و بزرگترین آرزوی دوران تبعیدش این بود که کاش بعد از کودتای 28 مرداد به ایران باز نگشته بود و در امریکا به بازرگانی می‌پرداخت.
 
۲۴ دی ۹۷ ، ۰۸:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

نقد کتاب دفاعی نهم ودهم

باسلام  .مقتصی است تمامی همکاران ؛  باتوجه به مقاطع تحصیلی متوسطه اول یادوم کتاب آ مادگی دفاعی نهم ودهم رابادقت نقد وبررسی نموده وسریعا گزارش آنرا به سرگروه ارجاع دهند.(لطفا به صورت تایپ شده به ایمیل گروه دفاعی  ارسال گردد.یاروی cd ذخیره شده وارسال گردد.)باتشکر 
من الله التوفیق

۱۷ دی ۹۷ ، ۱۲:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

مسابقه علمی7

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام .همکاران محترم مسابقه علمی باعنوان ((پدافندغیرعامل ٰ،بررسی عوامل وانواع تروریسم و... )) دردومقطع متوسطه اول ودوم انشالله دراسفندماه برگزار می گردد.منبع طی بخشنامه بارگذاری خواهدشد .لطفا به مواردبخشنامه وثبت نام توجه شود.

۱۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

زندگی و شخصیت حضرت زینب علیهاالسلام

زندگی و شخصیت حضرت زینب علیهاالسلام

زندگی و شخصیت حضرت زینب علیهاالسلام
زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی ـ علیه السلام ـ و مادر خود فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود. در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب ـ سلام الله علیها ـ بود.
تاریخ انتشار : 1396/11/3
 
بازدید : 910
 
منبع : andisheqom.com ,

زندگی آن حضرت: در مورد ولادت حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده اند. دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان: 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال ششم هـ را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذکر شده است. مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» و پدرش امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد.

این بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است.[3] شوهرِ «زینب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموی بزرگوارش می باشد. «او یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد».[4]

حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ دارای القاب و کنیه های زیادی است. «یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم» است که به معنای زن ارجمند و گرامی درمیان قوم خود، می باشد»[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «کامله» و «عابده آل علی»[6] را نام برد.

حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ تا زمانی که امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیر المؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند. «حضرت زینب در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت».[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در سال 40 هجری در کوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن ـ علیه السلام ـ زیست نمود. «امام حسن علیه السلام » در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8]

بعد از شهادت امام حسن ـ علیه السلام ـ 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ زندگی کرد. حضور ده ساله زینب ـ سلام الله علیها ـ در صحنه زندگی برادرش حسین ـ علیه السلام ـ پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در کربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همه مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا که در یک روز همه ی عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین ـ علیه السلام ـ را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز کربلا حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ 55 ساله بود. این بانوی بزرگواردر شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: «مشهور آن است که وفات آن بانوی معظمه در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا».[10] اختلافی که در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همه ی مورخان اتفاق دارند که سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.

فضائل زینبیه

1.صبر زینبی:

«شهید مطهری» در این رابطه می نویسد: «در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب ـ سلام الله علیها ـ بود».[11] و در ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاکنون هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است».[12]

2.عبادت آن حضرت:

«زینب کبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد»[13] در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم».[14]

3.سخنوری آن حضرت:

خطبه های آتشین و زیبای زینب در کوفه و شام که یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:

«خطابه ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست».[15]

4.علم آن حضرت:

زمانی که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در تأیید مقام علمی زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی».[16] این سخن امام سجاد ـ علیه السلام ـ نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.

5.بزرگواری آن حضرت:

در بزرگواری آن حضرت ـ سلام الله علیها ـ همین نکته بس که زمانی که در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت،[17] در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دلداری می داد ولی اینجا برای این که برادرش حسین ـ علیه السلام ـ خجالت نکشد از خیمه بیرون نیامد.

6.شباهت حضرت به پدر بزرگوارش:

خلاصه باید گفت: «شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ نایبه زهرا، امینه خدا... را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد».[18] «ابن اثیر» می نویسد: «زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی ـ علیه السلام ـ و مادر خود فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود».[19]

پی نوشت ها

۱۷ دی ۹۷ ، ۱۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی