آمادگی دفاعی متوسطه دوم نجف آباد

وبلاگ گروه دفاعی نجف آباد

۵ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

دومین گردهمایی

با سلام
دومین جلسه گردهمایی استانی باعنوان جرایم شبکه های مجازی در تاریخ بیستم بهمن ماه برگزار می گردد

مکان :چهارراه قصر اول شمس آبادی روبروی مرکز تحقیقات استان اصفهان بالاتر از ساختمان قمرالدوله هنرستان امیرکبیر

زمان : ساعت سه الی پنج بعداز ظهر

لطفابرای ثبت نام به  منوی ثبت نام در گردهمایی  استان مراجعه کنید.درضمن همکاران نجف آباد ،جهت شرکت و رزرو اتوبوس باسرگروه نجف آباد هماهنگ نمایند.

ادامه مطلب...
۲۹ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

مسابقه علمی


Image result for ‫تصاویر متحرک قرآنی‬‎سلام علیکم ؛همکاران گرامی :مسابقه علمی جز ء یک قرآن درتاریخ95/11/7 روزپنج شنبه ،ساعت 10صبح،دبیرستان حضرت امام خمینی یادتان نرود.

۲۹ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

خلاصه زندگینامه امام یازدهم حضرت حسن عسکرى (ع )

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

خلاصه زندگینامه امام یازدهم حضرت حسن عسکرى (ع )

ویژگیهاى زندگى امام حسن عسکرى (ع )

بـعـد از امـام هـادى (علیه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام حسن عسکرى (علیه السلام )

رسید؛ زیرا خصال و ویژگیهاى امامت در وجود او جمع بود و در خصایص مقام مقدس امامت ، از

هـمـه مـردم زمـان خـودش بـرتـرى داشـت او در عـلم ، زهـد، کمال عقل ، عصمت ، شجاعت ، کرم

و اعمال بسیار که انسان را به پیشگاه خدا نزدیک مى کند، سـرآمـد هـمه اهل زمان خود بود. از

سوى دیگر پدر بزرگوارش  امام هادى (علیه السلام ) با تصریح و اشاره ، جانشینى و امامت آن

حضرت را بیان نمود.

امـام حـسـن عـسـکـرى (عـلیـه السـلام ) در (هـشـتـم ) مـاه ربـیـع الاخـر سـال 232 هـجـرى ، در

مـدیـنـه چـشـم بـه ایـن جـهـان گـشـود و روز جـمـعـه هـشـتـم ربـیـع الاوّل سـال 260 در سـن 28

سـالگـى در سامرّا از دنیا رفت و در خانه اش در سامرا کنار قـبـر پـدرش ، به خاک سپرده شد

مادرش اُمّولد بود و ((حدیثه )) نام داشت و مدّت خلافت و امامت امام حسن عسکرى (علیه

السلام ) شش سال بود.

نمونه هایى از دلایل امامت امام حسن عسکرى (ع )

1 ـ ((یـحـیـى بـن یـسـار عـنـبرى )) مى گوید: ابوالحسن امام هادى (علیه السلام ) چهار ماه قبل

از وفات خود به (امامت ) پسرش امام حسن عسکرى (علیه السلام ) وصیّت کرد، من و عدّه اى از

دوستان را بر آن وصیّت به گواهى گرفت .

2 ـ ((على بن عمر نوفلى )) مى گوید: در محضر امام هادى (علیه السلام ) در صحن خانه اش بودم

، پسرش ((محمّد)) در کنار ما عبور کرد، به امام هادى (علیه السلام ) عرض کردم : فدایت گردم !

این آقا (یعنى محمّد) بعد از شما امام و صاحب ماست ؟

در پاسخ فرمود:((لا، صاحِبُکُمْ مِنْ بَعْدِى الْحَسَنُ؛ نه ، بلکه امام و صاحب شما بعد از من ، حسن

(علیه السلام ) است )).

3 ـ ((عـلى بـن مـهـزیـار)) مـى گوید: به امام هادى (علیه السلام ) عرض  کردم : پناه مى برم به

خدا! اگر براى شما اتّفاقى (یعنى مرگ ) رخ دهد ما به چه کسى رجوع کنیم (و او را امام خود قرار

دهیم ؟).

در پاسخ فرمود:((عَهْدِى اِلَى الاَْکْبَرِ مِنْ وُلْدِى یَعْنِى الْحَسَن (علیه السلام )؛ عهد (امامت ) من به

بزرگترین فرزندان من یعنى حسن (علیه السلام ) است )).

4 ـ معرّفى امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در مجلس سوگوارى امام جواد (علیه السلام ) :

جماعتى از بنى هاشم که یکى از آنان ((حسن بن حسین افطس )) بود. هنگام وفات امام جواد

(عـلیـه السـلام ) در خـانـه امـام هادى (علیه السلام ) اجتماع کرده بودند و براى امام هادى

(عـلیـه السلام ) در صحن خانه فرشى در زمین گسترده بودند و مردم در محضرش نشسته بودند،

گفتند: تخمین زدیم که از آل ابوطالب و بنى عبّاس و قریش 150 نفر مرد بودند غـیـر از غـلامـان و

سـایـر مردم . ناگاه امام هادى (علیه السلام ) به حسن بن على (امام حسن عسکرى ) نگاه کرد

که گریبان چاک کرده و در سمت راست آن حضرت ایستاده و ما او را نمى شناختیم پس از

ساعتى که حسن عسکرى (علیه السلام ) ایستاده بود امام هادى (علیه السلام ) به او روکرد و

فرمود:

((پـسر جان ! شکر خدا را در وجود خودت تازه کن که خداوند موضوع تازه اى در مورد تو فرموده

است )).

حسن عسکرى (علیه السلام ) گریه کرد و کلمه استرجاع به زبان آورد و گفت :

((اَلْحَمْدُللّهِِ رَبِّالْعالَمِینَوَاِیّاهُ اَسْئَلُ تَمامَ نِعَمِهِ عَلَیْنا وَاِنّاللّهِِ وِانّا اِلَیْهِراجِعُون )).

((حـمـد و سـپـاس خـداونـدى را کـه پـروردگـار جـهـانـیـان اسـت و تـنـهـا از درگـاه او تکمیل نعمتش

را بر ما مساءلت مى نمایم و همه ما از آن خدا هستیم و همه ما به سوى او باز مى گردیم )).

ما سؤ ال کردیم : این جوان کیست ؟.

گـفـتند: این شخص ، حسن بن على (علیه السلام ) فرزند او یعنى فرزند امام هادى (علیه

السـلام ) اسـت ، بـه نـظـر مـا مـى آمد که حضرت حسن عسکرى (علیه السلام ) در آن وقت ،

بـیـسـت سـال یـا در ایـن حـدود، سـال دارد، در آن وقت او را شناختیم . و دانستیم که امام هادى

(علیه السلام ) با امامت و قائم مقامى او بعد از خودش اشاره نمود.

نشانه اى از امامت امام حسن عسکرى (ع )

((ابـوهاشم جعفرى )) مى گوید: از تنگى و فشار زندان و دشوارى کُند و زنجیر (که در زنـدانـهـاى

بـنـى عبّاس مبتلا بودم ) به امام حسن عسکرى (علیه السلام ) شکایت کردم ، در نامه اى براى

من نوشت :

((تو همین امروز ظهر، نماز ظهر را در خانه خودت مى خوانى )).

هـمـانـگـونـه کـه فـرمـوده بـود، هـنـگـام ظـهـر مـرا از زنـدان آزاد کـردند و نماز ظهر را در مـنـزل

خـودم خواندم و من از نظر مخارج زندگى در فشار و تنگدستى بسر مى بردم و مى خـواسـتـم در

نـامـه اى کـه براى آن حضرت نوشتم ، از او بخواهم که کمک مالى کند ولى شرم کردم آن را

بنویسم لذا به خانه ام رفتم ، آن حضرت صد دینار براى من فرستاد و به من نوشت :

((هـرگـاه نیاز پیدا کردى شرم و ملاحظه نکن ، آن را از ما بخواه که به خواست خدا، آنچه بخواهى

به تو خواهد رسید)).

و روایات در این راستا، بسیار است که براى رعایت اختصار به همین مقدار بسنده مى شود.

سایر خصوصیّات آخر عمر امام حسن عسکرى (علیه السلام )

حـضـرت ابـومـحـمـّد امـام حـسـن عـسـکـرى (عـلیـه السـلام ) در اوّل مـاه ربـیـع الاوّل سـال 260

هـجـرى ، بـیـمـار شـد و در روز جـمعه هشتم همین ماه در همین سـال ، وفـات یـافـت ، او

هـنـگـام وفات ، 28 سال داشت و جسد مطهّر او را در ((سامرا)) در خانه خود کنار قبر پدر

بزرگوارش ، به خاک سپردند.

پـسـرش حـضـرت مـهـدى مـنـتـظـر (اَرْواحـُنـا لَهُ الفـِداءِ) را کـه امـیـد جـهـانـیـان بـراى تشکیل

حکومت حقّ جهانى است ، بجاى گذارد.

فرزند امام حسن عسکرى (ع )

ولادت حـضرت مهدى (عج ) در پنهانى انجام شد و وجود چنین پسرى را مخفى نمودند؛ زیرا

خـفـقـان و سـانـسـور شدید حکومت طاغوتیان عبّاسى ، همه جا را فراگرفته بود و سلطان زمـان

در جـسـتـجـوى آن حـضـرت بود و براى آگاهى از وضع او، بسیار تلاش مى نمود و بـخـصـوص در

مـذهـب شـیـعـه دوازده امامى ، آمدن او شایع شده بود و همگان مى دانستند که شیعیان در

انتظار آمدن او بسر مى برند، بر همین اساس ، امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در زمـان

حیاتش ، آن فرزندش را آشکار نکرد و بیشتر مردم بعد از وفات آن حضرت نمى دانستند که او چنین

پسرى دارد.

بـرادر امـام حـسـن عـسـکـرى (عـلیـه السـلام ) کـه ((جـعفر)) نام داشت (و بر اثر انحراف و

دروغـگـویـى ، بـه ((جـعـفـر کذّاب )) معروف گردید) ارث آن حضرت را تصاحب کرد و در زندانى کردن

کنیزهاى آن حضرت و آزار رساندن به همسران آن حضرت کوشش کرد و به اصـحـاب امـام حـسـن

عسکرى (علیه السلام ) که یقین به وجود پسر آن حضرت و اعتقاد به امامت او داشتند و در انتظار

او بسر مى بردند، ناسزا مى گفت و از آنان بدگویى مى کرد و دشـمـنـى بـا آنان آغاز کرد و آنچنان

آنان را ترساند که همه آنان را پراکنده نمود (با تـوجـّه بـه ایـنکه جعفر کذّاب با حکومت عبّاسیان

همدست شده بود) خلاصه اینکه : او نسبت بـه بازماندگان امام حسن عسکرى (علیه السلام )

شرایط بسیار سختى را پدید آورد، او باعث شد که آنان را زندانى کردند و به کُند و زنجیر کشیدند و

تهدید، تحقیر و توهین نمودند وانواع آزارها به آنان رساندند، ولى سلطان زمان (معتمد یازدهمین

خلیفه عبّاسى ) با همه کوششهایش ، به آن پسر بزرگوار (حضرت مهدى (علیه السلام ) ) دست

نیافت .

و در ظاهر، جعفر (کذّاب ) اموال امام حسن عسکرى (علیه السلام ) را براى خود برداشت و در

میان شیعیان امام حسن (علیه السلام ) کوشش بسیار کرد تا او را به عنوان امام دوازدهم به

جـاى بـرادرش  بـپـذیـرنـد ولى هـیـچـیـک از شـیعیان ، دعوت او را نپذیرفتند، حتّى در این

گـمـراهـى ، از سـلطـان زمـان کمک خواست و اموال بسیار در این را خرج کرد و به هرجا که گـمـان

مـى بـرد که مى تواند از آن استفاده کند، دست انداخت ، ولى نتیجه نگرفت و نقشه هایش نقش

برآب گردید.

بـراى جـعـفر در این رابطه در تاریخ ، داستانها، روایات و مطالب بسیار، وجود دارد که بـراى رعایت

اختصار در این کتاب مختصر از ذکر آنها خوددارى شد، آن داستانها نزد شیعه دوازده امامى و آگاهان

به تاریخ ، معروف مى باشد.

۲۳ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

ز فرار شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی در اصفهان

از فرار شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی در اصفهان

پس از فرار شاه از ایران در تاریخ 26/10/57 ، مردم اصفهان به خیابانها ریختند و شادی می کردند، ازدحام قابل توجهی در خیابان ها وجود داشت و حکایت از آغاز تحولی بزرگ در کشور داشت.

پس از ورود امام خمینی (رحمه الله علیه ) به ایران در تاریخ 12 بهمن 57 اتوبوس های فراوانی  از اصفهان به تهران مردم این شهر را جابجا می کرد.

لبخند امام ، همه خستگی مردم را رفع کرد و همه مردم  شکنجه ها و دردها را از یاد بردند.

پس از سخنرانی ایشان در بهشت زهرا و صحبت های ایشان مبنی بر اینکه ارتش نباید زیر فرمان مستشاران امریکا و اجنبی باشد، ارتش هم به مردم پیوست و شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی سر می دادند.

همافرهای مرکز هوانیروز اصفهان به مسجد سید آمدند و با انقلاب پیمان بستند.

یکی از حرکت های زیبای انقلاب اسلامی ، پیوستن همافران به انقلاب بود.

From escape of shah till Islamic revolution of Iran

After escape of shah from Iran in 26/10/1357, lots of people came for street demonstrations .it was the most and big revolution in country.

After Imam Khomeini came to Iran in 12th of Bahman 1357, there are lots of bus that came from Isfahan to Tehran.

Smile and consent of imam cause people forget all bad events.

After his speech in Behesht Zahra about army, it was separate from America and stranger and joins people. They announce independence, freedom, Islamic revolution.

Client of Isfahan Army Air Corps came to Sayed mosque.

It was one of the beautiful movements in these days.

 

۲۳ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

زندگینامه حضرت معصومه


زادروز

تاریخ تولدش به طور دقیق مشخص نیست، ولی کتاب «مستدرک سفینه البحار» تاریخ تولد وی را طبق اسناد به دست آمده، در روز ۱ ذیقعده سال ۱۷۳(قمری) در شهر [مدینه] نوشته‌است.[۲] آیت الله سید موسی شبیری زنجانی که از عالمان بزرگ رجال هست در کتاب «جرعه‌ای از دریا» نقل این تاریخ در کتاب «مستدرک سفینه البحار» را ناشی از تصحیح تاریخ مجعولی توسط آقای شیخ علی نمازی دانسته‌اند و زمان ولادت و رحلت او را ساختگی دانسته‌اند.[۱]

سفر به ایران

پس از آن که مامون خلیفه وقت، برادر فاطمه معصومه، علی بن موسی الرضا، را در سال ۲۰۰، از مدینه به مرو خواند، فاطمه معصومه همچون تعدادی از علویان، درسال ۲۰۱ هجری به ایران روی آورد. وقتی که به ساوه رسید، بیمار شد[۳]. در ساوه از همراهان خود پرسید که تا قُم چقدر فاصله‌است؟ گفتند که نزدیک است. گفت:مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می‌فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.

پسران سعد اشعری که از شیعیان برجسته بودند و نیز دیگر بزرگان شهر قم که از موضوع حرکت فاطمه معصومه به قم باخبر شده بودند، از وی استقبال باشکوهی به عمل آوردند[۴]. فاطمه معصومه به خانه موسی بن خزرج بن سعد اشعری وارد شد.

رحلت

فاطمه معصومه تنها هفده روز در قم زنده ماند و در سن ۲۸ سالگی، در حالی که هنوز ازدواج نکرده بود وفات یافت. پیکر او را در جایی که آن زمان به باغ بابلان مشهور بود به خاک سپردند که هم اکنون زیارتگاهی باشکوه مشهور به حرم حضرت معصومه است. پس از به پایان رسیدن مراسم دفن، موسی بن الخزرج سایبانی از بوریا بر قبر او ساخت و این سایبان بر قرار بود تا زمانی که زینب دختر محمد بن علی جواد (امام نهم شیعه)، بر آن گنبدی بنا کرد.

در زمان تولیت سید محمد باقر متولی باشی (متوفی ۱۳۵۹ قمری) بر حرم حضرت معصومه، وی اعلام می‌کند: «که اگر کسی تاریخ ولادت یا وفات حضرت فاطمه معصومه را پیدا کند، دستور می‌دهم که در آن روزها بازار قم را تعطیل کنند.» فردی که به عدم صدق معروف بوده ادعا می‌کند که در کتاب لواقح الانوار که در کتابخانهٔ مدینه است این تاریخ ذکر شده است. متولی باشی گفته وی را قبول نمی‌کند و می‌گوید:«من با متولی کتابخانه مدینه آشنا هستم. و از وی خواهم خواست که آن کتاب را بدهد و ما اینجا چاپ کنیم.» آن فرد به صرافت می‌افت و بدین شکل دروغش آشکار می‌شود.[۱][۵]

اما تاریخ ولادت این بانو بعدها به دلیل آگاه نبودن مؤلف کتاب «مستدرک سفینه البحار» در آنجا آمده است. البته مؤلف با حساب کردن آنکه حضرت موسی بن جعفر در سال ۱۸۳ در زندان بوده‌اند به زعم خود این عدد را ناشی از اشتباه افواه دانسته و آن را ده سال عقب کشیده و در کتاب خود تاریخ تولد را روز ۱ ذیقعده سال ۱۷۳ قید کرده است.[۱]

متأسفانه بعدها و در زمان تولیت مسعودی خمینی بر حرم آن بانو، به اشتباه این دو تاریخ به عنوان تاریخ تولد و رحلت ایشان در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[نیازمند منبع]

زیارت

زیارت آرامگاه فاطمه معصومه به شیعیان سفارش شده‌است. برای نمونه علی بن موسی در این خصوص فرموده است:

کسی که مرقد مطهر حضرت معصومه را با دانایی و معرفت به حق او، زیارت کند، سزاوار بهشت می‌شود.

[۶]

احادیثی در رابطه ایشان

ان للّه حرماً و هو مکه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینة ألا وان لامیرالمؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفة الصغیرة ألا ان للجنة ثمانیه ابواب ثلاثه منها الی قم تقبض فیها امراة من ولدی اسمها فاطمه بنت موسی علیهاالسلام و تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة با جمعهم

(ترجمه:خداوند حرمی دارد که مکه‌است پیامبر حرمی دارد و آن مدینه‌است و حضرت علی حرمی دارد و آن کوفه‌است و قم کوفه کوچک است که از ۸ درب بهشت سه درب آن به قم باز می‌شود - زنی از فرزندان من در قم از دنیا می‌رود که اسمش فاطمه دختر موسی است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می‌شوند)[۷]

هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در ری یا خواهرم را در قم زیارت کند که ثواب زیارت مرا در می‌یابد.[۸]

الّا انَّ حرمی و حرم ولدی بعدی قم

(ترجمه:آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است)[۹]

حدیثی نقل شده از او

فاطمه معصومه این روایت را از دختر جعفر صادق نقل می‌کند که سلسله سندش در نهایت به فاطمه زهرا می‌رسد.

  • فاطمه زهرا، دختر محمد گفته‌است:

آیا فرمایش رسول خدا (ص) را در روز غدیر خم فراموش کرده‌اید که فرمود: هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست، و (آیافراموش کرده‌اید) دیگر فرمایش آن حضرت را که فرمود: تو برای من همانند هارون برای موسی هستی[۱۰]

۲۳ دی ۹۵ ، ۱۰:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی