آمادگی دفاعی متوسطه دوم نجف آباد

وبلاگ گروه دفاعی نجف آباد

تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهراسلام الله

Image result for ‫تصاویر متحرک شهادت حضرت زهرا‬‎

۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

زندگی امام زمام عجل الله تعالی

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست.

 

زندگینامه امام زمان، حضرت مهدی (ع)

نام: محمد بن الحسن
کنیه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.

سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».
 
حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:

1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):

امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):

این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

صورت و سیرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی  - که از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر " .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی   نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی  اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند .حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی  اگر حق کسی زیر دندان دیگری   باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت انقلابی مهدی   شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند ...برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی   ، باقی   نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی   ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام کند زمینی  نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی   ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی  در همگان پدید آورد ... .مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی  بیمانند دست یابند . حتی   چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های  زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی  ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .

اصحاب و یاران امام زمان حضرت مهدی (عج):

1. عثمان بن سعید عمروى (متوفاى سال 265 ق.).

2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).

3. حسین بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).

4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).

این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند که در ایام غیبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسکرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتیب، واسطه میان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313 نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشکریان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشکیل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شده‏اند که بر دیگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنین افراد بسیارى در ایام غیبت به محضرش شرفیاب گشته و از عنایاتش بهره‏مند شده‏اند که در این جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:

1. اسماعیل بن حسن هرقلى.
2. سید محمد بن عباس جبل عاملى.
3. سید عطوه علوى حسنى.
4. امیراسحاق استرآبادى.
5. ابوالحسین بن ابى بغل.
6. شریف عمر بن حمزه.
7. ابوراجح حمامى.
8. شیخ حر عاملى.
9. مقدس اردبیلى.
10. محمد تقى مجلسى.
11. میرزا محمد استرآبادى.
12. علامه بحر العلوم.
13. شیخ حسین آل رحیم.
14. ابوالقاسم بن ابى جلیس.
15. ابو عبداللَّه کندى.
16. ابو عبداللَّه جنیدى.
17. محمد بن محمد کلینى.
18. محمد بن ابراهیم بن مهزیار.
19. محمد بن اسحاق قمى.
20. محمد بن شاذان نیشابورى.


زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :

امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانى، با تمام حاکمان و زمامداران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى که در ایام غیبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:

1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).

2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).

3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).

4. مکتفى عباسى (289 - 295ق.).

5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).

6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).

7. راضى عباسى (322 - 329ق.).

8. متقى عباسى (329 - 333ق.).

هنگامى که امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور کند و قیام آزادى بخش وى فراگیر شود، برخى از سلاطین و حاکمان کشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسلیم فرود مى‏آورند و برخى دیگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خیزند و پس از درگیرى، متحمل شکست و اضمحلال خواهند شد و حکومت آن حضرت، از شرق تا غرب کره زمین را فرا خواهد گرفت. در این باره، روایات فراوانى از معصومین(ع)نقل شده است که براى نمونه، حدیثى را از امام محمد باقر(ع) بیان مى‏کنیم:

عَن أبی جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤیّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الکنوزُ ویبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ویُظِهرُ اللَّهُ دینهُ على الدّینِ کُلّه ولو کَرِهَ المُشرکون فلا یَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وینزلُ روحُ‏اللَّهِ عیسى بن مریم فیُصلّی خلفه.(1)

قیام کننده از ما منصور به رعب و مؤیّد به نصر است. زمین از براى او در نوردیده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشکار کند. سلطنت و حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دین خود را بر همه دین‏ها غالب گرداند، اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در روى زمین هیچ خرابى باقى نماند، مگر این که آبادش کند و روح اللَّه، عیسى بن مریم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا کند و پشت سرش نماز بخواند.

۱۰ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

درخواست طرح درس ازدرس هفتم آمادگی دفاعی نهم

باعرض سلام وخداقوت ٰازهمکاران گرامی درخواست می شودکه :طرح درس ؛درس هشتم (جنگ نرم) آمادگی دفاعی ازکتاب نهم تهیه گرددوبه گروه ارسال گردد.باتشکر

۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

22بهمن


22 بهمن, 22بهمن,روز22بهمن, 22 بهمن سال 57

 

 

22بهمن پیروزی انقلاب اسلامی ایران

 

22بهمن : در روز 22 بهمن 1357، تاریخ نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) به نقطه عطف خود رسید. در روز 22 بهمن سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهی 2500 ساله و ظلم و استبداد بیش از 50 ساله رژیم پهلوی در ایران، ریشه کن شد و به خواست الهی حکومت جمهوری اسلامی تأسیس شد.

 


وقایع ۲۲ بهمن

وقایع ۲۲ بهمن : در روز 22 بهمن به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.



22 بهمن, 22بهمن,روز22بهمن, 22 بهمن سال 57

 

 


تصمیم شورای عالی ارتش در روز 22 بهمن


روز 22 بهمن : ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدره‌ای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود. پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیه‌ای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید. پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظه‌ای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.

22بهمن22 بهمن, 22بهمن,روز22بهمن, 22 بهمن سال 57
متن پیام امام خمینی (ره) در روز 22 بهمن 57

متن پیام امام خمینی (ره) در روز 22 بهمن 57 به این شرح است؛

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ایران! در این لحظه حساس که به لطف خداوند تعالی مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری می شکند و انقلاب اسلامی شما شکوفه ها و میوه های خود را آشکار می سازد، لازم می دانم ضمن اظهار تشکر و قدردانی از یک یک شما برادران و خواهران چند نکته را یادآوری نمایم:

شما در جریان مبارزات گذشته رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کرده اید و اکنون بیش از پیش لازم است که این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران می توانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند.

لهذا از شما می خواهم که اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتش سوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارها می زنند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نمایند. من اکیدا اعلام می کنم که هر کس دست به چنین عملیاتی بزند از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است.

ثانیا توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئه ها را نقش بر آب می سازد.

ثالثا افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می گیرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.

از همه شما برادران و خواهران عزیزم می خواهم که با دولت موقت انقلابی اسلامی که وارث یک سلسله خرابی های دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمائید تا به حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
22/11/57

 

                                               پیروزی انقلاب در 22 بهمن


پیروزی انقلاب در 22 بهمن : با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بین‌‌المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امام‌خمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش در  روز 22 بهمن  پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امام‌خمینی و توده‌‌های بیشماری که خارج از تحلیل‌های معمول، به گفته‌‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند.
چنین بود که از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنیها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه‌‌جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را می‌‌توان مشاهده کرد. اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.
نهضتی که امام‌‌خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست در  روز 22 بهمن غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است.
به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران که غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقه‌ای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسین‌ها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تاکید می‌کنند.


نهضتی که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است.


از این رو «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطه‌ای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد.

 

 

عوامل پیروزی در 22 بهمن 

پیروزی شکوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسیاری است که مهم ترین آن ها عبارتند از:

1- ایمان به خداوند متعال

2- رهبری روحانی متقی و فقیه آگاه; امام خمینی رحمه الله

3- اتحاد و همبستگی همه، اقشار ملت.

4- استقامت و پایداری در راه خدا، تحمل مشکلات و ... بر هیچ کس پوشیده نیست که جمع شدن این عوامل در ملتی موجب نزول تاییدات غیبی الهی گردیده و پیروزی آن ها بر دشمنان حتمی می شود.

 

 

22 بهمن و حیرت جهانیان :

در دوران معاصر ، روز 22 بهمن پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، *حادثه مهم و حیرت انگیزی برای جهانیان بود . این حادثه بزرگ قرن ، از یک سو معادلات سیاسی استکبار را در ادامه سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان بر هم زد و از سوی دیگر ، یکی از استوارترین رژیمهای وابسته را ریشه کن ساخت و در کشور ایران ، *با اهمیتی که از نظر استراتژیکی و اقتصادی برای قدرتهای بزرگ جهان داشت ، تحولی سیاسی ـ مردمی و عظیم به وجود آورد و یک بار دیگر اسلام به عنوان قدرت تعیین کننده در جهان مطرح شد و چشم انداز وحدت جهان اسلام و ایستادگی در برابر استعمار کهنه و نو ، ایجاد قطب سیاسی جدید در جهان و فروریزی رژیمهای وابسته و تحمیلی را در سرزمینهای پر نعمت اسلامی ، در برابر دیدگان مشتاق بیش از یک میلیارد مسلمان گشود و موجی از وحشت و اضطراب رادر دلهای جهانخوران پدید آورد.

 

 

 

22 بهمن

22 بهمن, 22بهمن,روز22بهمن, 22 بهمن سال 57

 

22 بهمن

22 بهمن, 22بهمن,روز22بهمن, 22 بهمن سال 57

 

22 بهمن

22 بهمن, 22بهمن,روز22بهمن, 22 بهمن سال 57

 

22 بهمن

22 بهمن, 22بهمن,روز22بهمن, 22 بهمن سال 57

 

۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

میلاد

میلادباسعادت حضرت ختمی مرتبت ،محمد مصطفی،صلوات الله وآله -.امام جعفر صادق -علیه السلام -راحضورامام الزمان عجل الله تعالی الشریف -وتمتم جهانیان وملکوتیان ،خصوصا همکاران تبریک میگوییم .انشاالله ازپیروان راستین آنهاباشیم.
۰۷ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

تبریک میلاد

کنیه‌ها و القاب

کنیه‌های محمد(ص)، ابوالقاسم و ابوابراهیم است[۲]. برخی از القاب پیامبر اسلام عبارتند از: مصطفی، حبیب الله، صفی الله، نعمة الله، خیرة خلق الله، سیدالمرسلین، خاتم النبیین، رحمة للعالمین، نبی امّی[۳].

زندگی

 

 

درباره زندگانی حضرت محمد(ص)، گزارش‌های فراوان و روشنی در متون تاریخی آمده و حوادث و رویدادهای زندگی او، در مقایسه با دیگر پیامبران، کامل‌تر و دقیق‌تر ثبت شده است. با این حال اما همچنان برخی جزئیات زندگی او روشن نیست و گاه ابهامات و اختلافاتی درباره آنها وجود دارد. (نک: منابع برای آگاهی از زندگی پیامبر(ص)).

ولادت

نوشتار اصلی: ولادت پیامبر اسلام

 

سال دقیق ولادت محمد (ص) معلوم نیست. ابن هشام و برخی دیگر، ولادت او را در عام الفیل نوشته‌اند. اما مشخص نیست عام الفیل به طور دقیق چه سالی بوده است. اما از آنجا که تاریخ‌نویسان، درگذشت پیامبر اسلام (ص) را در سال ۶۳۲م نوشته‌اند و او هنگام مرگ ۶۳ ساله بوده، می‌توان تولد پیامبر را بین ۵۶۹ تا ۵۷۰م حدس زد[۴].

 

روز ولادت پیامبر اسلام(ص) از نظر مشهور شیعه، ۱۷ ربیع‌الاول و از نظر مشهور اهل سنت ۱۲ ربیع‌الاول است[۵].

کودکی

نوشتار اصلی: کودکی پیامبر اسلام

 

تاریخ‌نویسان از زندگانی محمد (ص) داستان‌های گوناگون نوشته‌اند، ولی در این منابع، به درستی نمی‌توان واقعیت را از افسانه و داستان جدا کرد. قرآن درباره زندگی پیامبر، جز اشاره‌هایی کوتاه، سخنی نگفته است. از این اشاره‌ها و نیز از آنچه مورخان درباره آن هم‌نظرند، دریافت که محمد (ص) در کودکی یتیم شده است[۴].

 

عبدالله، پدر محمد(ص)، چند ماه پس از ازدواج با آمنه دختر وهب، رئیس طایفه بنی زهره، در سفری تجارتی، هنگام بازگشت از شام، در یثرب درگذشت. برخی سیره‌نویسان، درگذشت عبدالله را چند ماه پس از ولادت محمد (ص) نوشته‌اند. محمد(ص)، دوران شیرخوارگی را نزد حلیمه، زنی از قبیله بنی سعد گذراند.

 

وقتی محمد شش سال و سه ماه (و به قولی چهار سال) داشت، مادرش او را برای دیدار با اقوام و خویشان (از طرف مادر عبدالمطلب از طایفه بنی عَدِی بن نّجّار)، به یثرب برد. در بازگشت به مکه، آمنه در ابواء درگذشت و همان جا دفن شد. آمنه در وقت درگذشت، ۳۰ ساله بود.[۱]. پس از وفات آمنه، عبدالمطلب، پدربزرگ پدری محمد(ص)، سرپرست او شد. محمد هشت ساله بود که عبدالمطلب درگذشت و عمویش ابوطالب سرپرست او شد[۶].

سفر اول به شام و پیشگویی راهب نصرانی

 

محمد(ص) در کودکی، در یکی از سفرهای عمویش به شام، همراه وی بود و در بین راه در محلی به نام بصری، راهبی مسیحی به نام بحیرا نشانه‌های پیغمبری را در او دید و به ابوطالب توصیه کرد که محمد را از آسیب یهودیان که دشمن وی هستند محافظت کند. چون کاروان از بحیرا دور شد، وی محمد (ص) را نگاه داشت و گفت: تو را به لات و عزی سوگند می‌دهم آنچه از تو می‌پرسم پاسخ بده! محمد (ص) گفت: مرا به نام لات و عزی مپرس که هیچ چیز را چون این دو بت ناخوش نمی‌دارم. سپس بحیرا او را به خدا سوگند داد[۷].

حلف الفضول

نوشتار اصلی: حلف الفضول

 

از وقایع مهم پیش از ازدواج محمد(ص)، شرکت در پیمان حلف الفضول است که در آن جمعی از اهالی مکه هم‌پیمان شدند تا «از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند». پیامبر(ص) بعدها این پیمان را می‌ستود و می‌گفت اگر بار دیگر هم او را به چنان پیمانی بخوانند، به آن می‌پیوندد[۸] (نک: جوانی پیامبر(ص)).

ازدواج

نوشتار اصلی: همسران پیامبر اسلام

 

ابوطالب وقتی محمد (ص) ۲۵ ساله بود، به او گفت: «کاروان قریش آماده رفتن به شام است. خدیجه دختر خویلد، گروهی از خویشان تو را سرمایه داده تا برای او تجارت کنند و در سود آن شریک باشند. اگر بخواهی تو را هم می‌پذیرد.» سپس با خدیجه در این باب سخن گفت و او پذیرفت. از ابن اسحاق روایت شده که خدیجه، امانتداری و بزرگواری محمد (ص) را شناخته بود، به او پیام فرستاد که اگر آماده تجارت در مال من باشی، سهم تو را بیش از دیگران خواهم پرداخت[۹].

 

پس از این سفر تجارتی بود که خدیجه به ازدواج محمد (ص) درآمد. منابع تاریخی، محمد (ص) را ۲۵ ساله و خدیجه را چهل ساله نوشته‌اند، اما با توجه به فرزندانی که خدیجه به دنیا آورده، می‌توان احتمال داد که سن او کمتر از این بوده و تاریخ‌نگاران عرب، عدد ۴۰ را به نشانه کمال برای سن خدیجه نوشته‌اند[۱۰].

 

همه پسران خدیجه در کودکی درگذشتند و در میان دختران، فاطمه از همه نامدارتر است(نک: فرزندان پیامبر(ص)). خدیجه حدود ۲۵ سال با محمد (ص) زندگی کرد و سرانجام در سال ۱۰ بعثت در ۶۵ سالگی، یک سال و شش ماه پس از خروج بنی هاشم از شعب ابی طالب درگذشت. پس از درگذشت خدیجه، پیامبر با سوده دختر زمعة بن قیس ازدواج کرد. همسران بعدی پیامبر(ص) عبارتند از عایشه، حفصه، زینب دختر خزیمه بن حارث، ام حبیبه دختر ابوسفیان، ام سلمه دختر ابوامیه مخزومی، زینب دختر جحش، جویریه دختر حارث بن ابی ضرار، صفیه دختر حیی بن اخطب، و میمونه دختر حارث بن حزن[۱۱].

اسلام

کتیبه مسجد.png

عقائد[نمایش]

فروع دین[نمایش]

منابع احکام اسلامی[نمایش]

شخصیت‌های محوری[نمایش]

فرق[نمایش]

تاریخ و جغرافیا[نمایش]

اعیاد و مناسبت‌ها[نمایش]

درگاه اسلام[نهفتن]

نوشتار اصلی: فرزندان پیامبر اسلام

فرزندان

فرزندان رسول خدا(ص)، به جز حضرت فاطمه(س)، همگی در زمان حیات پیامبر درگذشتند و نسل پیامبر(ص) تنها از طریق فاطمه (س) ادامه یافت. محمد (ص) در مجموع سه پسر و چهار دختر داشت:

 

    قاسم، نخستین فرزند، در ۲ سالگی در مکه درگذشت.

    زینب، در ۸ق در مدینه درگذشت.

    رقیه، در ۲ق در مدینه درگذشت.

    ام کلثوم، در ۹ق در مدینه درگذشت.

    فاطمه (س) در ۱۱ق، در مدینه شهید شد و نسل رسول خدا (ص) تنها از وی باقی ماند.

    عبدالله، پس از بعثت در مکه زاده شد و همان جا درگذشت.

    ابراهیم، (در ۱۰ق در مدینه درگذشت[۱۲].

 

نصب حجر الاسود

 

خانه کعبه در دوره جاهلیت هم در نظر عرب محترم بود. سالی سیل به درون کعبه راه یافت و دیوارهای خانه را شکست. قریش دیوارها را بالا بردند و وقتی خواستند حجرالاسود را نصب کنند، بین سران قبیله‌ها اختلاف شد. رئیس هر قبیله می‌خواست این افتخار را نصیب خود کند. سرانجام کار بالا گرفت. بزرگان قبیله طشتی پر از خون آوردند و دست خود را در آن فرو بردند و این کار مانند سوگندی بود که به موجب آن باید بجنگند تا پیروز شوند. سرانجام پذیرفتند نخستین کسی را که از در بنی شیبه داخل مسجد شود به داوری بپذیرند و هر چه او گفت انجام دهند. نخستین کسی که داخل شد محمد (ص) بود. بزرگان قریش گفتند او امین است، داوری وی را می‌پذیریم. سپس داستان را به او گفتند. محمد (ص) گفت: جامه‌ای بگسترانید. و چون چنین کردند حجرالأسود را میان آن جامه گذاشت و گفت رئیس هر قبیله یک گوشه از جامه را بردارد، چون جامه را برداشتند و بالا بردند، حجرالاسود را برداشت و بر جای آن نهاد و با این داوری، از خونریزی بزرگی جلوگیری کرد[۱۳]. این اتفاق، نشان‌دهنده موقعیت محمد (ص) در میان دیده مردم مکه است.

بعثت

نوشتار اصلی: بعثت

 

مشهور شیعه امامیه، بعثت پیامبر(ص) را ۲۷ ماه رجب دانسته‌اند[۱۴]. محمد (ص) در سال‌های نزدیک به بعثت از مردم کناره می‌گرفت و به پرستش خدای یکتا می‌پرداخت. سالی یک ماه در کوهی به نام حِرٰاء منزوی می‌شد و عبادت می‌کرد(نک: تحنّث). در این مدت هر مستمندی نزد او می‌رفت، او را اطعام می‌کرد. سپس با سپری شدن ماه عبادت به مکه بازمی‌گشت و پیش از آنکه به خانه برود، هفت بار یا بیشتر کعبه را طواف می‌کرد[۱۵].

 

در یکی از سال‌های انزوا، در حِرٰاء بود که به پیامبری مبعوث شد. محمد (ص) در این باره گفته است: جبرئیل نزد من آمد و گفت: بخوان. گفتم: خواندن نمی‌دانم. دگربار گفت: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: اقْرَ‌أْ بِاسْمِ رَ‌بِّک الَّذِی خَلَقَ (ترجمه: بخوان به نام پروردگارت که آفرید.) [ ۹۶–۱ ] چنانکه مشهور است، او در چهل سالگی به پیامبری رسید[۱۵].

 

پیامبر(ص) با دریافت آیه‌های آغازین سوره علق که نخستین آیه‌های نازل شده بر اوست و پس از مبعوث شدن به پیامبری، به داخل مکه بازگشت و به خانه رفت. در خانه، سه تن حاضر بودند؛ خدیجه، همسرش، علی بن ابیطالب، پسرعمویش، و زید بن حارثه[۱۵]. پیامبر(ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز کرد و اولین کسی که از زنان به او ایمان آورد، همسرش خدیجه، و از مردان، پسرعمویش علی بن‌ابی‌طالب(ع) بود که تحت سرپرستی پیامبر بود[۱۶]. در منابع فرق گوناگون اسلامی، از برخی دیگر همچون ابوبکر و زید بن حارثه به عنوان نخستین گروندگان به اسلام نام برده شده است[۱۷] (نک: نخستین اسلام‌آورندگان).

 

هر چند دعوت آغازین پیامبر بسیار محدود بود، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی گذاشت و پس از چندی، اسلام‌آورندگان به اطراف مکه می‌رفتند و با پیامبر(ص) نماز می‌گزاردند[۱۸] (نک: دعوت پنهانی).

دعوت علنی

نوشتار اصلی: دعوت علنی

 

پس از آنکه محمد (ص) به پیغمبری رسید، دعوت او سه سال پنهانی باقی ماند. با این حال، برخی معتقدند با توجه به ترتیب نزول آیه‌های قرآن کریم، دعوت عمومی به فاصله‌ای اندک از بعثت آغاز شده است. تا قبل از دعوت خویشان، دعوت پیامبر (ص) به صورت خصوصی بود.

 

پیامبر(ص) در آغاز، مردم را به ترک پرستش بت‌ها و به پرستیدن خدای یگانه می‌خواند. در ابتدا نمازها دو رکعتی بود. بعدها بر غیرمسافران چهار رکعت و بر مسافران دو رکعت واجب شد. مسلمانان هنگام نماز و پرستش خدا، از مردم پنهان می‌شدند و در شکاف کوه‌ها و جاهای دور از رفت و آمد نماز می‌گزاردند.[۱۹].

 

چنانکه مشهور است، وقتی سه سال از بعثت محمد (ص) گذشت، پروردگار او را مأمور کرد تا همه مردم را به خدای یگانه بخواند:

 

    وَأَنذِرْ‌ عَشِیرَ‌تَک الْأَقْرَ‌بِینَ ﴿۲۱۴﴾ وَاخْفِضْ جَنَاحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۲۱۵﴾ فَإِنْ عَصَوْک فَقُلْ إِنِّی بَرِ‌یءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۲۱۶﴾ (ترجمه: و خویشان نزدیکت را هشدار ده. (۲۱۴) و برای آن مؤمنانی که تو را پیروی کرده‌اند، بال خود را فرو گستر. (۲۱۵) و اگر تو را نافرمانی کردند، بگو: «من از آنچه می‌کنید بیزارم.» (۲۱۶))

 

    [ ۲۶۲۱۴-۲۱۶

    ]

 

ابن اسحاق نوشته است که چون این آیه‌‌ها نازل شد، پیامبر(ص)، علی(ع) را فرمود: یا علی! خدا مرا فرموده است تا خویشاوندان نزدیک خود را به پرستش او بخوانم، گوسفندی بکش و مقداری نان و قدحی شیر فراهم کن. علی(ع) چنان کرد و در آن روز چهل تن یا نزدیک به چهل تن از فرزندان عبدالمطلب فراهم آمدند و همگی از آن خوردنی سیر شدند، اما همین که رسول خدا خواست سخنان خود را آغاز کند، ابولهب گفت او شما را سحر کرد. مجلس به هم خورد. رسول خدا روزی دیگر آنان را خواند و گفت:‌ ای فرزندان عبدالمطلب! گمان ندارم از عرب کسی بهتر از آنچه من برای شما آورده‌ام برای قوم خود آورده باشد. دنیا و آخرت را برای شما آورده‌ام[۲۰]. طبری می‌نویسد: چون رسول خدا دعوت خود را به خویشاوندان رساند، گفت: کدام یک از شما مرا در این کار یاری می‌کند تا برادر من، وصی من و خلیفه من در میان شما باشد؟ همه خاموش شدند و علی(ع) گفت:‌ ای رسول خدا! آن من هستم. پیغمبر فرمود: این وصی من و خلیفه من در میان شماست، سخن او را بشنوید و از او فرمان برید[۲۱]. این روایت را دیگر مورخان و نویسندگان سیره هم آورده‌اند و از حدیث‌های مشهور است[۲۲].

دشمنی قریش و پیامدهای آن

 

وقتی بزرگان قریش از افزایش شمار مسلمانان نگران شدند، نزد ابوطالب، عمو و حامی پیامبر(ص) رفتند و از وی خواستند برادرزاده‌اش را از دعوتی که آغاز کرده، بازدارد. روزی از وی خواستند محمد (ص) را به آنان بسپارد تا او را بکشند و در عوض عمارة بن ولید را که جوانی زیبا و به اعتقاد آنان خردمند بود، بگیرد. ابوطالب گفت: پسرم را به شما بدهم تا او را بکشید و فرزند شما را پرورش دهم؟ چه تکلیف دشواری[۲۳].

 

قریشیان به موجب پیمان‌های قبیله‌ای، نمی‌توانستند به پیغمبر آسیب جانی برسانند، زیرا در این صورت با بنی هاشم درگیر می‌شدند، و ممکن بود تیره‌های دیگر هم وارد کارزار شوند و کار دشوار شود. به همین دلیل، مخالفت آنان با پیامبر، از حدّ بدگویی و آسیب رساندن‌های جزئی بیشتر نبود، اما به نومسلمانان بی‌پناه، تا آنجا که می‌توانستند آسیب می‌رساندند[۲۴].

 

قریشیان بار دیگر نزد ابوطالب رفتند و از وی خواستند برادرزاده خود را از راهی که در پیش گرفته بازدارد. ابوطالب سخنان آنان را با برادرزاده خود در میان نهاد و پیغمبر(ص) در پاسخ گفت: به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارند، از دعوت خود دست برنمی‌دارم. ابوطالب هم گفت: حال که چنین است، کار خود را دنبال کن و من نمی‌گذارم به تو آسیبی برسد. پس از آن بود که قریشیان در آزار او و پیروانش جدی‌تر شدند.

هجرت مسلمانان به حبشه

نوشتار اصلی: هجرت به حبشه

رویدادهای مهم دوران زندگی پیامبر(ص) در مکه

پیش از اسلام

۵۶۹-۵۷۰              تولد؛ مرگ عبدالله (پدر)

۵۷۶        مرگ آمنه (مادر)

۵۷۸        مرگ عبدالمطلب (پدربزرگ و سرپرست)

۵۸۳        سفر تجاری به شام

۵۹۵        ازدواج با خدیجه

۶۰۵        تولد فاطمه زهرا(س) (طبق برخی اقوال)

اسلام

۶۱۰        بعثت و شروع نبوت

۶۱۳        دعوت عشیره و آغاز دعوت علنی و عمومی

۶۱۴        آغاز آزار مسلمانان توسط مردم مکه

۶۱۵        تولد فاطمه زهرا(س) (طبق برخی اقوال)

۶۱۵        هجرت گروهی از مسلمانان به حبشه

۶۱۶        آغاز محاصره بنی هاشم در شعب ابی طالب

۶۱۹        پایان محاصره بنی هاشم در شعب ابی طالب

۶۱۹        سال اندوه: وفات ابوطالب و خدیجه

۶۲۰        اسراء و معراج

۶۲۱        پیمان اول عقبه (بیعت النساء)

۶۲۲        پیمان دوم عقبه (بیعت الحرب)

۶۲۲        مهاجرت مسلمانان به یثرب    

 

با افزایش شمار مسلمانان، دشمنی و مخالفت قریش با محمد (ص) بیشتر می‌شد. محمد (ص) در حمایت ابوطالب بود و قریشیان بر اساس پیمان قبیله‌ای نمی‌توانستند به او آسیب جانی برسانند. اما نسبت به پیروان او مخصوصا کسانی که پشتیبانی نداشتند، از هیچ سختگیری و آزاری دریغ نمی‌کردند. پیامبر، ناچار به این مسلمانان دستور داد به حبشه هجرت کنند و به آنها گفت: «در آن سرزمین پادشاهی است که کسی از او ستم نمی‌بیند، به آنجا بروید و بمانید تا خداوند شما را از این مصیبت برهاند.» وقتی قریش از هجرت مسلمانان به حبشه آگاه شدند، عمرو بن عاص و عبدالله بن ابی ربیعه را نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند تا آنان را بازگردانند. نجاشی پس از شنیدن سخنان نمایندگان قریش و پاسخ‌های مسلمانان، از سپردن آنان به نمایندگان قریش امتناع کرد و نمایندگان قریش به مکه بازگشتند[۲۵].

محاصره بنی هاشم

نوشتار اصلی: شعب ابی طالب

 

پس از پیشرفت روزافزون اسلام در مکه، و همچنین مخالفت نجاشی با بازگرداندن نومسلمانان، قریشیان، محمد (ص) و بنی هاشم را در فشار اقتصادی و اجتماعی قرار دادند. آنها عهدنامه‌ای نوشتند و متعهد شدند که به فرزندان هاشم و عبدالمطلب، زن ندهند یا از آنان زنی نخواهند، چیزی به آنان نفروشند و چیزی از آنان نخرند. آنان عهدنامه را در خانه کعبه آویختند. پس از آن، بنی هاشم و بنی عبدالمطلب در دره شعب ابی یوسف که بعدها شعب ابی طالب خوانده شد، ساکن شدند[۲۶].

 

انزوای بنی هاشم دو یا سه سال طول کشید. در این مدت که آنان در سختی به سر می‌بردند، چند تن از خویشاوندان، شبانه برای آنها گندم می‌بردند. شبی ابوجهل که با سخت با بنی‌هاشم دشمنی می‌کرد، از این ماجرا آگاه شد و مانع حکیم بن حزام که برای خدیجه بار گندم می‌برد، شد. دیگران مداخله کردند و ابوجهل را سرزنش کردند. اندک اندک گروهی پشیمان شده و به حمایت از بنی‌هاشم برخاستند. آنها می‌گفتند چرا بنی مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود. جمعی از شرکت‌کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت ابن هشام از ابن اسحاق، وقتی سراغ پیمان‌نامه رفتند، دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.[۲۶]

 

ابن هشام می‌نویسد: «ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: برادرزاده‌ام می‌گوید موریانه پیمان‌نامه‌ای را که نوشته‌اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته. ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ می‌گوید او را به شما خواهم سپرد. چون به سروقت نامه رفتند دیدند موریانه همه آن را جز نام خدا خورده است. بدین ترتیب پیمان محاصره بنی‌هاشم شکسته شد و آنان از شعب (دره) ابوطالب بیرون آمدند.[۲۶

سفر به طائف

 

اندکی پس از خروج پیامبر(ص) و پیروانش از شعب ابی‌طالب، خدیجه و ابوطالب، همسر و عمویش که نقش فراوانی در حفظ و گسترش اسلام داشتند، درگذشتند[۲۷] (نک: عام الحزن). با درگذشت ابوطالب، پیامبر(ص) یکی از جدی‌ترین حامیان خود را از دست داد و مشرکان با فرصت به دست آمده بر اذیت و آزار پیامبر(ص) و مسلمانان افزودند. کوشش پیامبر(ص) برای دعوت ساکنان خارج مکه، به‌ویژه طائف، به جایی نرسید[۲۸] (نک: سفر پیامبر(ص) به طائف).

مقدمات هجرت به مدینه

نوشتار اصلی: هجرت

 

پیمان اول عقبه

نوشتار اصلی: پیمان اول عقبه

 

شش تن از قبیله خزرج در سال یازدهم بعثت، در مراسم حج با پیامبر دیدار کردند و پیامبر دین خود را بر آنها عرضه کرد. آنها با پیامبر عهد بستند که پیام دین محمد (ص) را به مردم خود ابلاغ کنند. سال بعد، در وقت حج، دوازده تن از مردم مدینه در عقبه با محمد (ص) بیعت کردند. بیعت آنان این بود که به خدا شرک نورزند، دزدی نکنند، زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند (نک: زنده به گور کردن دختران)، تهمت نزنند، و در کارهای خیر که محمد (ص) دستور می‌دهد از او اطاعت کنند. پیغمبر(ص) مُبلّغی را به نام مصعب بن عمیر همراه آنان به یثرب فرستاد تا قرآن را به مردم تعلیم دهد و آنان را به اسلام دعوت کند. ضمناً می‌خواست از وضع شهر و مقدار استقبال مردم از اسلام مطلع شود.[۲۹]

 

پیمان دوم عقبه

نوشتار اصلی: پیمان دوم عقبه

 

سال ۱۳ بعثت، در موسم حج، ۷۳ مرد و زن از قبیله خزرج، پس از فراغت از مراسم حج در عقبه گرد آمدند. پیامبر با عموی خود عباس بن عبدالمطلب نزد آنان رفت. نوشته‌اند نخستین سخنگو عباس بود که گفت:

 

    ای مردم خزرج! محمد از ماست و تا آن جا که در توان ما بود او را از گزند مردم بازداشتیم. اکنون او می‌خواهد نزد شما بیاید اگر در توان خود می‌بینید که او را حمایت کنید و شر مخالفان را از او بازدارید چه بهتر وگرنه از همین حالا او را رها کنید.

 

آنان در پاسخ عباس گفتند:

 

    سخن تو را شنیدیم، اکنون ای رسول خدا! آن چه نزد تو و خدای تو پسندیده است بگو!

 

پیغمبر آیاتی از قرآن خواند و سپس گفت:

 

        با شما بیعت می‌کنم که از من همچون کسان خود حمایت کنید.

 

نمایندگان مردم مدینه با او بیعت کردند که با دشمن او دشمن، و با دوست او دوست باشند و با هر که با وی به جنگ برخاست جنگ کنند. بدین‌سان این بیعت را بَیعَة الحرب نامیدند. پس از این بیعت، پیامبر به مسلمانان اجازه داد به یثرب بروند. در تاریخ اسلام آنان که از مکه به مدینه رفتند، مهاجران و کسانی که در مدینه مهاجران را پذیرفتند انصار نامیده شدند[۳۰].

 

توطئه دار النَدوة وقتی قریش از پیمان پیامبر با مردم یثرب و پشتیبانی آنان از محمد (ص) مطلع شدند، پیمان‌های قبیله‌ای را نادیده گرفتند و برای کشتن پیامبر (ص) توطئه کردند. اما کشتن او کار آسانی نبود، چرا که بنی هاشم در پی خونخواهی برمی‌آمدند. قریشیان برای یافتن راهی مناسب، نشستی در دارالندوه ترتیب دادند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که از هر قبیله‌ای جوانی آماده شود تا دسته‌جمعی بر سر محمد (ص) بریزند و همه یکباره شمشیرهای خود را به او بزنند و او را بکشند؛ در این صورت، کشنده او یک تن نخواهد بود و بنی‌هاشم نمی‌توانند به خونخواهی وی برخیزند، زیرا جنگ با همه تیره‌ها برای آنان مقدور نیست و ناچار به گرفتن خون‌بها راضی خواهند شد.

 

در شب اجرای توطئه قریش، پیامبر به فرمان خدا از مکه خارج شد و علی(ع) در بستر او خوابید (نک: لیلة المبیت)، پیامبر با ابوبکر بن ابی قحافه عازم یثرب شد و سه روز در غاری نزدیک مکه که ثور نام داشت، توقف کرد تا کسانی که آن دو را تعقیب می‌کردند، ناامید شدند. پیامبر سپس از بیراهه به یثرب رفت.[۳۱].

۰۷ دی ۹۴ ، ۱۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

دام ابلیس

زمانی که در «نجف اشرف» و نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که طناب‌های متعدّدی در دست داشت. پرسیدم: این بندها برای چیست؟ پاسخ داد:  اینها را به گردن مردم می‌اندازم و آنها را به سمت خویش می‌کشم و به دام می‌اندازم، روز گذشته، یکی از طناب‌های محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم؛ ولی افسوس که به‌رغم زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و برگشت.

یکی از شاگردان شیخ انصاری(ره) می‌گوید:
زمانی که در «نجف اشرف» و نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که طناب‌های متعدّدی در دست داشت. پرسیدم: این بندها برای چیست؟ پاسخ داد:
اینها را به گردن مردم می‌اندازم و آنها را به سمت خویش می‌کشم و به دام می‌اندازم، روز گذشته، یکی از طناب‌های محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم؛ ولی افسوس که به‌رغم زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و برگشت.
از خواب بیدار شدم و نزد شیخ رفتم و از او راجع به خواب پرسیدم.
شیخ فرمود:
شیطان راست گفته است؛ زیرا آن ملعون می‌خواست مرا فریب دهد که به لطف خدا، از دامش گریختم.
دیروز، من پول نداشتم، اتّفاقاً چیزی در منزل لازم داشتیم، با خود گفتم: یک ریال از مال امام زمان(عج) نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش نرسیده است، به عنوان قرض برمی‌دارم و روزهای بعد ادا خواهم کرد.
یک ریال برداشته از منزل خارج شدم، همین که خواستم پول را خرج کنم، با خود گفتم: از کجا که من بتوانم این قرض را ادا کنم؟ و در همین اندیشه و تردید بودم که تصمیم خود را گرفتم، چیزی نخریدم و به خانه برگشتم و پول را سر جای خود گذاشتم.
«قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَـٰذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَیٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا؛1
گفت: به من بگو، آیا این همان است که بر من برتری دادی؟ اگر تا روز قیامت مهلتم دهی، قطعاً نسل او را افسار می‌زنم، جز اندکی را.»

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره اسراء، آیه 62.

گزینه های مرتبط (بر اساس برچسب)

۱۴ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

بیست و هشت صفر

- شهادت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله)

شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیا محمد بن عبد الله ( صلی الله علیه وآله)  در سال 11 هجری درسن 63 سالگی به وسیله  سم  بوده است، وطبق  روایات آن دو زن حضرت را مسموم کرده اند ! (1)

در 24 صفر بیماری پیامبر( صلی الله علیه وآله) شدت یافت. پیامبر( صلی الله علیه وآله) هنگام بیماری فرمودند: حبیبم را نزد من حاضرکنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبر( صلی الله علیه وآله) روی مبارک خویش را از آنان برگردانید و فرمود: حبیبم را نزد من حاضر کنید.

سپس دنبال علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرستادند. چون نظر مبارک به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند وکلماتی به حضرت فرمود. هنگامی که علی بن ابیطالب( علیه السلام) از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابوبکر به او گفتند: خلیلت به تو چه گفت؟ فرمود: هزار باب علم به من حدیث کرد که از هر باب هزار باب دیگر باز می شود.(2)

وصایای پیامبر( صلی الله علیه وآله)

پیامبر(صلی الله علیه وآله) درلحظات آخر عمر خود وصیت هایی به امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند و جبرییل و میکائیل و ملائکه مقربین را بر آن وصیت شاهد گرفتند. از جمله آن کلمات که جبرئیل به پیامبر( صلی الله علیه وآله) می فرمود و امیر المومنین(علیه السلام) می شنید این بود: حقت را می برند و خمست را غصب می کنند و پرده احترامت را می درند و محاسنت را به خون سرت رنگین می کنند.

غسل و نماز بر بدن پیامبر( صلی الله علیه وآله)

امیر المومنین (علیه السلام) پس از غسل آن حضرت به تنهایی بر ایشان نماز خواندند.(3)

دفن بدن مبارک پیامبر( صلی الله علیه وآله)

امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: خداوند در هر مکانی که روح پیامبرش را قبض می کند راضی است که در همان مکان دفن شود، و من آن حضرت را در حجره ای که از دنیا رفته دفن می کنم. و آن حجره ، حجره حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود؛ که دلیل بر این مطلب زیاد است. (4)

2- آغاز امامت امیر المومنین (علیه السلام)

اولین روز امامت حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام)  است، و زیارت آن حضرت در این روز مستحب است.

3- آغاز غصب خلافت

اولین روز غصب ظالمانه خلافت و خانه نشین کردن امیر المومنین(علیه السلام)  و شکستن بیعت روز غدیر توسط اهل ثقیفه بنی ساعده است.

4- اجبار مردم بر بیعت

5- شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

در این روز در سال 50 هجری امام حسن مجتبی (علیه السلام)  به شهادت رسید. بنابر قولی آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولی دیگر در 5 ربیع الاول واقع شده است.

جعده دختر اشعث اشعث بن قیس با زهری که معاویه برای او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید[لعنة الله علیه] در آورد ولی به وعده خود وفا نکرد.

مسمومیت حضرت چهار روز طول کشید و پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرارسیدن وقت شهادت به سید الشهدا (علیه السلام) فرمودند : مرا مسموم کرده اند و پاره های جگرم داخل طشت است. من می دانم چه کسی مرا مسموم کرده است ولی یه حقی که بر شما دارم در این باره حرفی نزنید.

منابع:

1- بحار النوار: ج 2 ص 239-246-516. ج 28  ص 97.21. ج 31 ص 641. تفسیر قمی:
ج 2 ص 376

2- کافی: ج 1 ص 296. ج 8 ص 147. بحار النوار: ج 22 ص 461-465.

3- بحار النوار: ج 22 ص 517- 518-529. سلسیم بن قیس: ج 2 ص 571. فقه الرضا(علیه السلام): ص 189.

4- به کتاب آیین دفن النبی (صلی الله علیه وآله) مراجعه شود
۱۴ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

28صفر

باعرض سلام شهادت آقارسو ل الله -صلوات الله علیه وآله -و میوه ی دلش حضرت امام حسن مجتبی -علیه السلام - راحضور آقا امام الزمان -عجل لله تعالی وفرجه الشریف -وجهانیان ٰخصوصا همکاران عزیز تسلیت عرض می نماییم.انشالله پیروراستین آنهاباشیم.


پ
۱۴ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی

اربعین

زیارات اربعین

سه روایت و گزارش در موضوع اربعین حسین بن علی آمده است:

زیارت اول روایت حسن عسکری: «علامات المؤمنین خمس: صلاةُ الإحدی و الخمسین، و زیارةُ الاربعین، والتـَختم فی الیَمین، و تـَعفیرُ الجبین، و الجهر بِبِسم الله الرحمن الرحیم: علامات مؤمن پنج چیز است: اقامه پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز (هفده رکعت واجب و سی و چهار رکعت نافله)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، جبین را در سجده بر خاک گذاشتن، در نماز بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.» که شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام[۹]و شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعه[۱۰] این روایت را آورده‌اند. این روایت، اهمیت زیارت اربعین را آن هم در کنار اقامه نماز به عنوان یکی از نشانه‌های مؤمن یا ایمان بیان می‌کند و اگر لفظ مؤمن به معنی شیعه باشد، زیارت اربعین هم از نشانه‌های شیعه بودن خواهد بود. همانطور که سجده بر خاک داشتن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز هم تقریباً از مختصات شیعیان است.[نیازمند منبع]

در این گزارش به متن خاصی برای زیارت اربعین اشاره نشده و می‌توان اینطور برداشت کرد که مطلق زیارت به معنای عرفیِ آن، در روز اربعین دارای این ویژگی است که زائر را دارای نشان ایمان می‌نماید. خصوصاً با ضمیمه روایات دیگر که زیارت اباعبدالله را مختص به حضور در کربلا ندانسته و بر سلام از راه دور هم زیارت اطلاق کرده‌اند.[۱۱] برای نمونه: «قال اباعبدالله : إصعد فوق سطحک، ثم التفت یمنة و یسرة، ثم ترفع رأسک إلی السماء، ثم تنحو نحو القبر فتقول: السلام علیک یاأباعبدالله السلام علیک ورحمة الله وبرکاته، تکتب لک زورة، والزورة حجة وعمرة»[۱۲]پس می‌توان این نتیجه را گرفت که سلام و درودی که در روز اربعین به سمت حضرت صادر شود، إن شاء الله گوینده را مزین به زینت و علامت ایمان می‌گرداند. البته ممکن است گفته شود ذکر حضرت عسکری از لفظ اربعین در این سخن، اشاره به سخن جدّش جعفر صادق باشد که زیارتی را تعلیم صفوان کرده‌اند. آن همان متن معروف زیارت اربعین در مفاتیح الجنان است و در روایت سوم خواهد آمد. در نتیجه خواندن این زیارت از نشانه‌های ایمان خواهد بود. لکن این احتمال بعید به نظر می‌رسد چراکه القای خطاب حضرت عسکری لزوماً به آگاهان از روایت جعفر صادق نبوده است، لذا این روایت، سخن و بیان جدیدی دانسته می‌شود. لکن این نیز پذیرفته است که متیقن از روایت حسن عسکری ، زیارت زائر در کربلا نزد قبر حسین و به لفظ تعلیمی از جعفر صادق است.[نیازمند منبع]

دوم: زیارتی است که از جابر بن عبدالله انصاری، اولین یا از اولین زائران حسین بن علی در اربعین نقل شده است. در این گزارش آمده است که وقتی جابر به غاضریه رسید در آب فرات غسل کرد، پیراهن پاکیزه‌ای پوشید، آنگاه قدری از بوی خوش بر سر و بدن پاشید و پابرهنه روانه شد تا نزد سر مبارک امام حسین علیه السّلام ایستاد و سه مرتبه اللّه اکبر گفت. پس افتاد و بیهوش شد، چون به هوش آمد می‌گفت: «السّلام علیکم یا ال اللّه...» جملات جابر در اینجا تقریباً همان زیارت حضرت سیدالشهدا در نیمه رجب است و جز در چند کلمه تفاوت ندارد، که احتمالاً ناشی از اختلاف نسخه هاست. متن کامل این زیارت را علامه مجلسی در بحارالانوار آورده‌اند.[۱۳]

سوم: این زیارت در کتاب تهذیب الاحکام و ... آمده که صفوان از جعفر صادق نقل می‌کند و می‌گوید: «مولایم امام صادق علیه السّلام درباره زیارت اربعین به من فرمود: هنگامی‌که قسمت قابل توجهی از روز برآمده، این زیارت را بخوان...»[۱۴] و این همان زیارت معروف اربعین است. متن این زیارت در ویکی نبشته آمده است.

سوگواری محرم

در ایران سوگواری بیشتر در ماه‌های محرم و صفر و به ویژه اربعین برگزار می‌شوند. معمولاً هر مجلس روضه از دو بخش زنانه و مردانه تشکیل می‌شود. برخی روضه‌ها ممکن است کاملاً زنانه باشند و گاه کاملاً مردانه. مجلس روضه ممکن است در خانه تشکیل شود و یا در تکیه‌ها، مساجد و حسینیه‌ها برپا شود. که مجلس روضه معمولاً با قرائت قرآن و یا زیارت عاشورا شروع می شودو از سخنرانی و ذکر مصیبت هم تشکیل می‌شود.

بزرگترین گردهمایی جهان

در سال‌های اخیر، جمعیت حاضر در مراسم سوگواری اربعین در عراق در صدر یکی از بزرگترین اجتماعات مسالمت‌آمیز جهان قرار دارد. در دسامبر ۲۰۱۴ (۱۴۳۶ هـ. ق) حدود ۲۰ میلیون جمعیت در عراق مجتمع شدند.[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰]

اغلب زائران مسیرِ نجف به کربلا به طول ۸۰ کیلومتر را در مدت سه روز در یک راهپیمایی مسالمت‌آمیز طی می کنند. دولت ایران در تلاش است تا مراسم اربعین حسینی را بطور مشترک با کشور عراق، به عنوان میراث معنوی در فهرست آثار معنوی یونسکو ثبت کند.[۲۱]

منابع

۱۴ آذر ۹۴ ، ۰۸:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خدیجه سورانی